کلمه جو
صفحه اصلی

intensively


معنی : مشتاقانه
معانی دیگر : زیاد، سخت، بشدت، با تشدیدیا تاکید، باتوجه و سرمایه زیاد، بطورعلمی

انگلیسی به انگلیسی

• extremely, to a high degree, intensely

مترادف و متضاد

مشتاقانه (قید)
anxiously, intensively

جملات نمونه

1. Being reluctant to think, unwilling to study intensively and under-stand deeply and being complacentand satisfied at negligible knowledgeall are the cause of poor intelligence, which can be germed as "foolish".
[ترجمه ترگمان]بی میل بودن برای فکر کردن، بی میل به مطالعه عمیق و تحت پوشش عمیق و راضی بودن در مورد knowledgeall ناچیز، دلیل هوش ضعیف هستند، که می تواند به عنوان \"احمقانه\" توصیف شود
[ترجمه گوگل]با تمایلی به فکر کردن، تمایلی به مطالعه به شدت و عمیق نادیده گرفتن و درک صحیح و در عین حال ناقص، علت ضعف هوش، که می تواند به عنوان 'احمق' شناخته شود

2. The calves are grazed intensively during their first season.
[ترجمه ترگمان]گوساله ها در طول فصل اول خود به شدت زخمی شده اند
[ترجمه گوگل]گوساله ها در فصل اول خود فشرده می شوند

3. The land here has been intensively cultivated for generations.
[ترجمه ترگمان]زمین در اینجا به صورت گسترده ای برای نسل ها پرورش داده شده است
[ترجمه گوگل]زمین در اینجا به شدت برای نسل ها کشت شده است

4. The land has been intensively farmed.
[ترجمه ترگمان]این زمین به صورت گسترده ای پرورش داده شده است
[ترجمه گوگل]زمین به شدت در حال رشد است

5. The river valley is intensively cropped.
[ترجمه ترگمان]دره رودخانه به شدت در حال انجام است
[ترجمه گوگل]دره رودخانه فرسوده می شود

6. This case has been intensively studied.
[ترجمه ترگمان]این پرونده به صورت گسترده ای مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این مورد به شدت مورد مطالعه قرار گرفته است

7. Ruth's parents opted to educate her intensively at home.
[ترجمه ترگمان]والدین روت تصمیم گرفتند که به شدت در خانه به او آموزش دهند
[ترجمه گوگل]والدین روفت تصمیم گرفتند در خانه به شدت تحصیل کنند

8. In most vertebrates in which they have been intensively studied - amphibians and birds - gastrulation movements are rather complicated.
[ترجمه ترگمان]در بیشتر مهره داران که در آن به صورت انبوه مورد مطالعه قرار گرفته اند - دوزیستان و جنبش های گاسترولاسیون نسبتا پیچیده هستند
[ترجمه گوگل]در بسیاری از مهره داران که در آن به شدت مورد مطالعه قرار گرفته اند - دوزیستان و پرندگان - حرکات غضروفی نسبتا پیچیده است

9. All species within a given adaptive zone compete intensively.
[ترجمه ترگمان]تمام گونه ها در یک ناحیه تطبیقی به شدت رقابت می کنند
[ترجمه گوگل]تمام گونه ها در یک منطقه تطبیقی ​​داده شده به شدت رقابت می کنند

10. The molecular properties of prostate cancer are being intensively investigated.
[ترجمه ترگمان]خواص مولکولی سرطان پروستات به صورت گسترده ای مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]خواص مولکولی سرطان پروستات به شدت مورد بررسی قرار می گیرد

11. Much of it is intensively managed grassland carrying a heavy stocking of dairy cattle.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها چمن زار را در حالی که یک جوراب سنگین از شیر گاو حمل می کرد، به طرف چمن زار هدایت کرد
[ترجمه گوگل]بیشتر این گیاهان به شدت تحت مدیریت علفزار قرار دارند و انبوهی از گاوهای شیری را حمل می کنند

12. Peregrines were investigated less intensively than kestrels because of their known preference for birds as opposed to mammalian prey.
[ترجمه ترگمان]Peregrines به دلیل ترجیح شناخته شده پرندگان در مقابل طعمه پستانداران به شدت مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]با توجه به اهمیت شناخته شده پرندگان نسبت به شکار پستانداران، گیاهان فلفل کمتر شدیدتر از کستلها مورد بررسی قرار گرفتند

13. Traditionally the landowner need not cultivate the land intensively to provide sufficient to maintain prestige and a very good life-style.
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی، مالک برای تامین اعتبار و حفظ اعتبار و سبک زندگی بسیار خوب، نیازی به کشت انبوه زمین ندارد
[ترجمه گوگل]به طور سنتی، صاحب زمین نیازی به رشد فزاینده زمین نداشته باشد تا بتواند کافی برای حفظ اعتبار و سبک زندگی بسیار خوبی داشته باشد

14. The land is used intensively mainly for dairy herds producing fresh milk.
[ترجمه ترگمان]این زمین عمدتا برای گله های شیرده مورد استفاده قرار می گیرد که شیر تازه تولید می کنند
[ترجمه گوگل]این زمین به شدت به طور عمده برای گله های شیری تولید شیر تازه مورد استفاده قرار می گیرد

پیشنهاد کاربران

شدیدا

بطور فشرده.
بطور شدید.



کلمات دیگر: