معنی : امیختن، بمیان اوردن
معانی دیگر : متنوع کردن، سرده کردن، جوراجور کردن، درآمیخته کردن، (در اصل) لایه های دمبه را بین لایه های گوشت قرار دادن (پیش از کباب کردن)، مخلوط کردن
امیختن، مخلوط کردن، بمیان آوردن
ستاره دار، امیختن، بمیان اوردن
to interlard a speech with poems and quotations
نطق را با شعر و نقل قول درآمیختن