کلمه جو
صفحه اصلی

tranquility


معنی : راحت، ارامش، اسودگی، اسایش خاطر
معانی دیگر : tranquillity ارامش

انگلیسی به فارسی

( tranquillity ) ارامش، اسودگی، اسایش خاطر، راحت


آرامش، ارامش، سکون، راحت، اسودگی، اسایش خاطر


انگلیسی به انگلیسی

• quietness, calmness, state of peace

مترادف و متضاد

راحت (اسم)
tranquility, comfort, tranquillity

ارامش (اسم)
composure, peace, calm, quiet, solace, calmness, silence, pacification, equilibrium, repose, lull, quietness, tranquility, serenity, placidity, quietude, taciturnity

اسودگی (اسم)
relief, ease, repose, tranquility, leisure, comfort, convenience, vacation

اسایش خاطر (اسم)
security, relief, tranquility, tranquillity

peace, quiet


Synonyms: ataraxia, calm, calmness, composure, coolness, equanimity, hush, imperturbability, imperturbation, law and order, order, peacefulness, placidity, quietness, quietude, repose, rest, restfulness, sedateness, serenity, stillness


Antonyms: chaos, disturbance, loudness, noise, turbulence, violence, wildness


جملات نمونه

1. an island of peace and tranquility in an ocean of conflict and war
سرزمین صلح و آرامش در اقیانوسی از کشمکش و جنگ

2. to live in peace and tranquility
در صلح و آرامش زیستن

3. (wordsworth) an overflow of powerful feelings recollected in tranquility
سرشاری احساسات نیرومند که در هنگام آرامش به خاطر خطور می کند

4. The noise ruptured the tranquility of the afternoon.
[ترجمه ترگمان]این صدا آرامش بعدازظهر را از بین می برد
[ترجمه گوگل]سر و صدا بخاطر آرامش بعد از ظهر خراب شد

5. The city was finally restored to tranquility.
[ترجمه ترگمان]این شهر در نهایت به آرامش تبدیل شد
[ترجمه گوگل]این شهر در نهایت به آرامش بازگشته است

6. While it has lost its tranquility, the area has gained in liveliness.
[ترجمه ترگمان]با این که این منطقه آرامش خود را از دست داده است، این منطقه با سرزندگی به دست آورده است
[ترجمه گوگل]در حالی که آرامش خود را از دست داده است، این منطقه در زندگیاش به دست آمده است

7. What could possibly disturb such tranquility?
[ترجمه ترگمان]چه چیزی ممکن است این آرامش را به هم بزند؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی ممکن است این آرامش را مختل کند؟

8. The hotel is a haven of peace and tranquility.
[ترجمه ترگمان]این هتل مامن صلح و آرامش است
[ترجمه گوگل]هتل یک پناهگاه صلح و آرامش است

9. Tranquility is a choice. So is anxiety. The entire world around us may be in turmoil. But if we want to be peaceful within, we can. RVM
[ترجمه ترگمان]انتخاب یک انتخاب است پس اضطراب است تمام دنیای اطراف ما ممکن است در آشوب باشد اما اگر بخواهیم در داخل صلح باشیم، می توانیم rvm
[ترجمه گوگل]آرامش انتخاب است پس اضطراب است کل دنیا در اطراف ما ممکن است آشفته باشد اما اگر می خواهیم در داخل مسالمت آمیز باشیم، می توانیم RVM

10. In the interests of the presidential tranquility, I attempted to keep that flow down to a trickle.
[ترجمه ترگمان]با توجه به منافع آرامش ریاست جمهوری، تلاش کردم که آن جریان را به یک trickle محدود نگه دارم
[ترجمه گوگل]به منافع آرامش ریاست جمهوری، من سعی کردم این جریان را به یک فشردگی ادامه دهم

11. Tranquility: The combat log tooltip for this ability will no longer spuriously claim a range of 100 yards.
[ترجمه ترگمان]Tranquility: راهنمای log combat برای این توانایی دیگر نمی تواند ادعا کند که محدوده ای از ۱۰۰ یارد را طلب می کند
[ترجمه گوگل]آرامش راهنمای ابزار ورود به سیستم جنگی برای این توانایی دیگر فریب آمیز بودن طیف وسیعی از 100 متری را ادعا نخواهد کرد

12. Stuant's wistful tranquility and almost saintlike aloofness were hard nuts to crack, even for Sister Agatha.
[ترجمه ترگمان]آرامش آرزومند و almost تقریبا saintlike تقریبا saintlike بود، حتی برای خواهر آگاتا
[ترجمه گوگل]آرتروز عجیب و غریب استوارت و تقریبا پرستشگاه سنتور، حتی برای خواهر آگاتا هم سخت بود

13. Maldives'Vabbinfaru Island, the island is known for its tranquility and romance.
[ترجمه ترگمان]جزیره مالدیو در جزیره Maldives به خاطر آرامش و عشق شناخته می شود
[ترجمه گوگل]جزیره مالدیو ووببینفرو، جزیره ای است که برای آرامش و عاشقانه آن شناخته شده است

14. Imagine the tranquility of a Tuscan valley, combined with the exotic ambience of Asia.
[ترجمه ترگمان]تصور کنید که آرامش یک دره توسکان با محیط غیر بومی آسیا ترکیب شده است
[ترجمه گوگل]تصور کنید آرامش دره توسکا، همراه با محیط های عجیب و غریب آسیا

15. He who has tasted the sweetness of solitude and tranquility becomes free from fear and free from sin.
[ترجمه ترگمان]کسی که شیرینی تنهایی و آرامش را چشیده باشد، از ترس و رهایی از گناه آزاد می شود
[ترجمه گوگل]کسی که شیرین بودن تنهایی و آرامش را تجربه کرده است از ترس و آزاد شدن از گناه آزاد می شود

پیشنهاد کاربران

صلح - و بدون جنگ



صلح و آرامش

ارامش calm

آرامی آرامش calm _ quietness


کلمات دیگر: