1. It was lymphoma, a cancer of the lymph glands, that prompted Tsongas to leave the Senate in 198
[ترجمه ترگمان]It (lymphoma)، سرطان غدد لنفاوی است که منجر به ترک سنا در ۱۹۸ مورد شد
[ترجمه گوگل]این لنفوم، سرطان غدد لنفاوی بود که باعث شد Tsongas را ترک کند تا در سال 1982 مجلس سنا را ترک کند
2. Cancer of the lymph glands, he's got.
[ترجمه ترگمان]سرطان غدد لنفاوی که داره
[ترجمه گوگل]سرطان غدد لنفاوی، او شده است
3. There is usually a painless swelling of the lymph glands which drain the area of the primary sore.
[ترجمه ترگمان]معمولا ورم painless غدد لنفاوی وجود دارد که ناحیه درد اولیه را تخلیه می کند
[ترجمه گوگل]معمولا یک تورم بدون درد غدد لنفاوی وجود دارد که ناحیه زخم اولیه را تخلیه می کند
4. Swollen lymph glands, then, are evidence that the body is busy manufacturing antibodies to some outside invader.
[ترجمه ترگمان]و غده های ورم غدد لنفاوی هم ثابت می کنند که بدن در حال تولید مثل یک حمله خارجی به یک مهاجم خارجی است
[ترجمه گوگل]سپس، غدد لنفاوی متورم، شواهدی وجود دارد که بدن آنتی بادی های تولید شده را به برخی از مهاجمان بیرونی مشغول می کند
5. Passive smoking has been associated with lymph gland, nasal, and lung cancers, allergies, eye and skin diseases, as well as respiratory problems in cats and dogs.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن غیرفعال با غدد لنفاوی، بینی و سرطان ریه، آلرژی، چشم و بیماری های پوستی و نیز مشکلات تنفسی در گربه ها و سگ ها مرتبط است
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن منع شده با غدد لنفاوی، بینی و سرطان ریه، آلرژی، بیماری های چشم و پوست، و همچنین مشکلات تنفسی در گربه ها و سگ ها است
6. MRI in showing lung door and mediastinum lymph gland has important value to shift, which has important direct significance in diagnosing lung cancer by stages and operation.
[ترجمه ترگمان]MRI در نشان دادن در ریه و غدد لنفاوی ارزش مهمی برای تغییر دارد که اهمیت مستقیم مهمی در تشخیص سرطان ریه از طریق مراحل و عملیات دارد
[ترجمه گوگل]MRI در نشان دادن درب ریه و غدد لنفاوی مدیاستن دارای اهمیت زیادی برای تغییر است که مهمترین اهمیت مستقیم در تشخیص سرطان ریه را براساس مراحل و عمل دارد
7. There are lymph gland inflammation, malignant lymphoma and all kinds of metastatic cancer, which often cause intumescence of shallow lymph gland.
[ترجمه ترگمان]غدد لنفاوی، سرطان بدخیم غدد لنفاوی و انواع سرطان که اغلب باعث ایجاد سرطان غدد لنفاوی می شوند وجود دارد
[ترجمه گوگل]التهاب غدد لنفاوی، لنفوم بدخیم و انواع سرطان متاستاتیک وجود دارد که اغلب باعث انقباض غدد لنفاوی کم عمق می شود
8. Second hand smoke has been linked with lymph gland, nasal, and lung cancers, plus a range of allergies, diseases of eye and skin, and respiratory problems in cats and dogs.
[ترجمه ترگمان]سیگار دوم با غدد لنفاوی، بینی و سرطان های ریه، به علاوه گستره ای از آلرژی ها، بیماری های چشم و پوست و مشکلات تنفسی در گربه ها و سگ ها مرتبط است
[ترجمه گوگل]دود دست دوم با غدد لنفاوی، بینی و سرطان ریه مرتبط است، به علاوه طیف وسیعی از آلرژی ها، بیماری های چشم و پوست و مشکلات تنفسی در گربه ها و سگ ها
9. These antibodies are produced by the B cells in our lymph glands.
[ترجمه ترگمان]این پادتن در غدد لنفاوی ما تولید می شه
[ترجمه گوگل]این آنتی بادی ها توسط سلول های B در غدد لنفاوی تولید می شود
10. Continual ingestion of microwaved food causes immune system deficiencies through lymph gland and blood serum alterations.
[ترجمه ترگمان]مصرف مواد غذایی که در مصرف غذاهای مصرفی ایجاد می شود باعث عدم موفقیت در غدد لنفاوی و serum خون می شود
[ترجمه گوگل]مصرف مداوم مواد غذایی حاوی مایکروویو باعث کمبود سیستم ایمنی بدن از طریق غدد لنفاوی و تغییرات سرمی خون می شود
11. To explore the curative effect of Maozhaocao capsule in treating armpit lymph gland reaction among babies after injected BCG vaccine.
[ترجمه ترگمان]به منظور بررسی اثر درمانی کپسول Maozhaocao در درمان آغوش غدد لنفاوی در بین نوزادان پس از تزریق واکسن BCG انجام می شود
[ترجمه گوگل]برای کشف اثر درمانی کپسول Maozhaocao در درمان واکنش غدد لنفاوی زیر بغل در نوزادان پس از تزریق واکسن BCG
12. This kind of adenocarcinoma is usually undifferentiated with early metastasis through lymph gland .
[ترجمه ترگمان]این نوع سرطان ریه معمولا در اثر ابتلا به جهش اولیه در غدد لنفاوی احساس می شود
[ترجمه گوگل]این نوع آدنوکارسینوما معمولا با متاستاز اولیه از طریق غدد لنفاوی بی تفاوت می باشد
13. CT detected 8 cases of lymphonodi cervicales transfer accompanied with calcification-obvious intensified lymph gland and nodosa in the wall of vesicle.
[ترجمه ترگمان]CT در ۸ مورد انتقال lymphonodi cervicales همراه با calcification - آشکار غدد لنفاوی و nodosa در دیواره of شناسایی شد
[ترجمه گوگل]سی تی اسکن 8 مورد انتقال لنفوی سرویکس را همراه با کلسیفیکاسیون، غدد لنفاوی تشدید شده و nodosa در دیواره روده بزرگ تشخیص داد
14. The maintain effective concentration time in the tongue and neck lymph gland was 720 times as those in the iv group.
[ترجمه ترگمان]حفظ زمان غلظت موثر در زبان و گردن غدد لنفاوی، برابر با ۷۲۰ بار در گروه iv بود
[ترجمه گوگل]مدت زمان تمرکز مؤثر در غدد لنفاوی زبان و گردن 720 برابر بیشتر از گروه IV بود