کلمه جو
صفحه اصلی

sharper


معنی : مداد تراش، ادم دغل و کلاه بردار
معانی دیگر : (به ویژه قمارباز) متقلب، شیاد، ورق جور کن

انگلیسی به فارسی

مداد تراش، آدم دغل وکلاهبردار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one, esp. a professional gambler, who deals dishonestly with others; swindler; cheat.
مشابه: cheat

• swindler, cheater; professional gambler

مترادف و متضاد

مداد تراش (اسم)
sharpener, sharper

ادم دغل و کلاهبردار (اسم)
sharper

جملات نمونه

1. How sharper than a serpent's tooth is to have a thankless child.
[ترجمه ترگمان]چه قدر تیز است که دندان یک افعی صفت thankless داشته باشد
[ترجمه گوگل]چقدر دندان دندان مار است که فرزند ناراضی است

2. The company's restructuring is designed to give a sharper focus on key growth markets.
[ترجمه ترگمان]بازسازی این شرکت به گونه ای طراحی شده است که تمرکز بیشتری بر روی بازارهای رشد کلیدی داشته باشد
[ترجمه گوگل]بازسازی این شرکت به منظور تمرکز دقیق بر بازارهای کلیدی رشد طراحی شده است

3. As children grow older, their cognitive processes become sharper.
[ترجمه ترگمان]وقتی کودکان بزرگ تر می شوند، فرایندهای شناختی آن ها قوی تر می شوند
[ترجمه گوگل]همانطور که کودکان رشد می کنند، فرآیندهای شناختی شان واضح تر می شوند

4. Add mustard to give the dressing a sharper taste.
[ترجمه ترگمان]به علاوه سس خردل هم اضافه کنید
[ترجمه گوگل]خردل را اضافه کنید تا سس را طعم واضح تر نشان دهید

5. The Sharper Image catalog is a mother lode of men's gadgets and toys.
[ترجمه ترگمان]کاتالوگ تصویری Sharper یک رگه مادر از ابزار و ابزار مردان است
[ترجمه گوگل]کاتالوگ تصویری شفاف، یک تکه مادر از وسایل و اسباب بازی های مردانه است

6. The tip can be ground to a much sharper edge to cut smoother and faster.
[ترجمه ترگمان]نوک آن را می توان به لبه تیز برد تا آرام تر و سریع تر شود
[ترجمه گوگل]نوک می تواند زمین به لبه بسیار واضح تر برای کاهش سریع تر و سریع تر

7. The issue must be brought into sharper focus.
[ترجمه ترگمان]این موضوع باید با توجه بیشتر مطرح شود
[ترجمه گوگل]این موضوع باید به تمرکز دقیق تر برسد

8. The house looked cooler, clearer, its angles sharper and shadows blacker in the high summer sunshine.
[ترجمه ترگمان]خانه خنک تر و واضح تر به نظر می رسید، زوایای آن تیزتر و تیره تر از نور تابستان بود
[ترجمه گوگل]این خانه خنک تر و واضح تر است، زاویه های آن دقیق تر و سایه های سیاه تر در تابستان تابستان آفتابی است

9. Or kept a sharper look out for the paparazzi.
[ترجمه ترگمان] یا یه نگاه تیزتر از پاپاراتزی ها نگه داشتن
[ترجمه گوگل]یا نگاهی دقیق تر به پاپارازی داشته باشید

10. It was Julie who had the sharper, more ambitious business mind and Tim is proud that it should have been so.
[ترجمه ترگمان]این جولی بود که ذهن تجاری قوی تر و more داشت و تیم به این موضوع افتخار می کرد که باید این طور بوده باشد
[ترجمه گوگل]این جولی بود که ذهنیت کسب و کار شفاف تر و جاه طلبانه تر داشت و تیم افتخار می کرد که باید چنین باشد

11. They were altogether sharper and funnier, liable to dash off on little fantasy runs.
[ترجمه ترگمان]روی هم رفته روی هم رفته از این که به فکر فرو می رفت تیزتر و خنده دارتر شده بود
[ترجمه گوگل]آنها به طور کلی واضح تر و جالب تر بودند، مسئولان می توانستند بر روی اجرا های فانتزی کمی خسته شوند

12. February gasoline suffered a sharper decline, down 83 cents at 5 65 cents a gallon.
[ترجمه ترگمان]در ماه فوریه قیمت بنزین در حدود ۸۳ سنت در هر گالن کاهش یافت و ۸۳ سنت کاهش یافت
[ترجمه گوگل]بنزین ماه فوریه رکود شدید، کاهش 83 سنت در 5 65 سنت گالن

13. High-definition television, still getting off the ground, is sharper but still too poor for text.
[ترجمه ترگمان]تلویزیون تعریف بالا، که هنوز هم از زمین بلند می شود، قوی تر است اما برای متن بیش از حد ضعیف است
[ترجمه گوگل]تلویزیون با کیفیت بالا، هنوز از زمین بیرون می آید، واضح تر است، اما برای متن هم خیلی ضعیف است

14. The deepening ticked pain, sharper and sharper, into his ears.
[ترجمه ترگمان]درد فزاینده، تیزتر و تیزتر، به گوش او رسید
[ترجمه گوگل]عمیق شدن درد، واضح تر و واضح تر، به گوش او

پیشنهاد کاربران

واضح

تیز تر

پلیمر=بلندتر

تیز تر
Sharper≠duller

تیز هوش

واضح تر، شفافتر


کلمات دیگر: