کلمه جو
صفحه اصلی

interpretive


معنی : شرحی، تفسیری، ترجمهای
معانی دیگر : تعبیری، توضیحی، سفرنگی، گزاره ای

انگلیسی به فارسی

تفسیری، تعبیری، توضیحی


ترجمه‌ای، ترگمانی


انگلیسی به انگلیسی

• explanatory; clarifying; of or pertaining to interpretation

مترادف و متضاد

شرحی (صفت)
explanatory, interpretive, interpretative

تفسیری (صفت)
expositive, expository, interpretive, interpretative, paraphrastic

ترجمه ای (صفت)
translative, interpretive, interpretative

جملات نمونه

1. The latter is an interpretive task relying on a transformation of meaning from one context to another.
[ترجمه ترگمان]دومی، یک وظیفه تفسیری است که به تحول معنا از یک بافت به یک مفهوم دیگر وابسته است
[ترجمه گوگل]دومی یک وظیفه تفسیری است که متکی به تحول معنای از یک زمینه به دیگری است

2. The legislation also nullifies an interpretive bulletin on ETIs issued by the Labor Department last summer.
[ترجمه ترگمان]این قانون همچنین بیانیه تفسیری interpretive را در مورد ETIs صادر شده از سوی اداره کار در تابستان گذشته منتشر کرد
[ترجمه گوگل]این قانون همچنین یک بولتن تفسیری را درباره ETI هایی که تابستان سال گذشته توسط وزارت کار منتشر شده، لغو می کند

3. Until recently there would normally have been two interpretive stages.
[ترجمه ترگمان]تا همین اواخر، معمولا دو مرحله تفسیری وجود داشت
[ترجمه گوگل]تا همین اواخر، معمولا دو مرحله تفسیری وجود دارد

4. History is an interpretive process.
[ترجمه ترگمان]تاریخ یک فرآیند تفسیری است
[ترجمه گوگل]تاریخ یک فرآیند تفسیری است

5. Then he, Michele, and Romy do an interpretive victory dance for their former classmates.
[ترجمه ترگمان]سپس او، میکل، و رومی یک رقص victory را برای همکلاسی های سابق خود انجام می دادند
[ترجمه گوگل]سپس او، میشل و رومی یک رقص تفسیری برای همکلاسی های سابق خود رقص می کنند

6. Reading is an interpretive process.
[ترجمه ترگمان]مطالعه یک فرآیند تفسیری است
[ترجمه گوگل]خواندن یک فرآیند تفسیری است

7. The JVM is a pure interpretive system.
[ترجمه ترگمان]JVM یک سیستم تفسیری خالص است
[ترجمه گوگل]JVM سیستم تفسیری خالص است

8. The Introduction the interpretive history of Mrs Dalloway and puts forward the argument of the thesis.
[ترجمه ترگمان]مقدمه تاریخچه تفسیری خانم دلوی، و بحث دربار را مطرح می کند
[ترجمه گوگل]مقدمه تاریخ تفسیر خانم Dalloway و استدلال این پایان نامه است

9. JavaScript is a standard, syntactically simple, object-oriented, interpretive programming language supported by browsers and other processors.
[ترجمه ترگمان]جاوا اسکریپت یک استاندارد است، زبان برنامه نویسی تفسیری، زبانی - گرا و تفسیری که توسط مرورگرهای و دیگر پردازشگرهای پشتیبانی می شود
[ترجمه گوگل]جاوا اسکریپت یک زبان برنامه نویسی تفسیری ساده، ساده و ساده است که توسط مرورگرها و پردازنده های دیگر پشتیبانی می شود

10. In some cases I have added interpretive or clarifying comments in brackets.
[ترجمه ترگمان]در برخی موارد من اظهارات تفسیری یا clarifying را در پرانتز اضافه کرده ام
[ترجمه گوگل]در بعضی موارد من نظرات تفسیری یا توضیحی را در براکت اضافه کردم

11. These interpretive difficulties arise when you try to draw conclusions about a population parameter from a sample statistic.
[ترجمه ترگمان]این مشکلات interpretive زمانی بوجود می آیند که شما سعی دارید نتایج را در مورد پارامتر جمعیت از یک آمار نمونه به دست آورید
[ترجمه گوگل]این مشکلات تفسیری هنگامی بوجود می آید که شما سعی می کنید نتیجه گیری در مورد یک پارامتر جمعیت از یک آمار نمونه را بیاموزید

12. The interpretive functions of schemata in understanding utterance include three aspects: prediction, enrichment and bridging.
[ترجمه ترگمان]توابع تحلیلی of در درک گفتار شامل سه جنبه می باشد: پیش بینی، غنی سازی و پل زدن
[ترجمه گوگل]توابع تفسیری از الگوهای موجود در درک عبارت عبارتند از سه جنبه: پیش بینی، غنی سازی و پل زدن

13. This is an interpretive question perhaps limited by the respondents understanding of international trade politics.
[ترجمه ترگمان]این یک سوال تفسیری است که احتمالا محدود به درک پاسخ دهندگان از سیاست تجاری بین المللی است
[ترجمه گوگل]این یک سوال تفسیری است که ممکن است توسط درک پاسخ دهندگان از سیاست های تجارت بین المللی محدود شود

14. In the design of interpretive program, employ preset text and path tagging method to get inference result and explanation of process in detail when users demand.
[ترجمه ترگمان]در طراحی برنامه تفسیری، از متن و روش برچسب زدن مسیر برای رسیدن به نتیجه و توضیح فرآیند به تفصیل در زمانی که کاربران خواستار آن هستند استفاده کنید
[ترجمه گوگل]در طراحی برنامه تفسیری، از روش پیشنهادی متن و مسیر برچسب گذاری استفاده می شود تا نتیجه نتیجه گیری و توضیح فرآیند را در جزئیات زمانی که کاربران تقاضا می کنند، استفاده کنند

15. The analysis of data is an interpretive approach, as this is customary in performance analysis.
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل داده ها یک رویکرد تفسیری است، چرا که این امر در تحلیل عملکرد مرسوم است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل داده ها یک رویکرد تفسیری است، همان طور که در تحلیل عملکرد معمول است


کلمات دیگر: