1. his english is not intelligible
انگلیسی او قابل فهم نیست.
2. They do their best to make science intelligible to young children.
[ترجمه ترگمان]آن ها نهایت تلاش خود را می کنند تا علم را برای کودکان قابل فهم کنند
[ترجمه گوگل]آنها بهترین کار را برای ساختن علم قابل فهم برای بچه های کوچک انجام می دهند
3. He gave us an intelligible explanation.
[ترجمه ترگمان]او توضیح خوبی به ما داد
[ترجمه گوگل]او به ما یک توضیح قابل فهم ارائه داد
4. This report would be intelligible only to an expert in computing.
[ترجمه ترگمان]این گزارش فقط برای یک متخصص در محاسبات قابل فهم است
[ترجمه گوگل]این گزارش فقط برای یک متخصص در محاسبات قابل درک است
5. His lecture was readily intelligible to all the students.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی او به آسانی برای تمام دانشجویان قابل فهم بود
[ترجمه گوگل]سخنرانی او به راحتی قابل درک برای همه دانش آموزان بود
6. Do not coin terms that are intelligible to nobody.
[ترجمه ترگمان]کلماتی را که برای هیچ کس قابل فهم نیستند را رد کنید
[ترجمه گوگل]اصطلاحات سکه ای را که برای هیچ کس قابل درک نیست
7. The language of Darwin was intelligible to experts and non-experts alike.
[ترجمه ترگمان]زبان داروین برای متخصصان و غیر متخصص به طور یک سان قابل فهم بود
[ترجمه گوگل]زبان داروین برای متخصصان و غیر متخصصان قابل درک بود
8. This report would be intelligible only to a hacker.
[ترجمه ترگمان]این گزارش فقط برای یه هکر قابل فهم می شه
[ترجمه گوگل]این گزارش فقط برای یک هکر قابل درک است
9. The report needs to be intelligible to the client.
[ترجمه ترگمان]گزارش باید برای مشتری قابل فهم باشد
[ترجمه گوگل]گزارش باید برای مشتری قابل درک باشد
10. She found his motives perfectly intelligible.
[ترجمه ترگمان]اما متوجه شد که انگیزه او کاملا قابل فهم است
[ترجمه گوگل]او انگیزه هایش کاملا قابل درک بود
11. The child's speech was barely intelligible.
[ترجمه ترگمان]نطق کودک به زحمت قابل فهم بود
[ترجمه گوگل]سخنرانی کودک به سختی قابل فهم بود
12. His argument was barely intelligible.
[ترجمه ترگمان]بحث او به زحمت قابل فهم بود
[ترجمه گوگل]استدلال او به سختی قابل فهم بود
13. Their procedures should be made more intelligible and appellants need more support and help in putting their cases.
[ترجمه ترگمان]روش های آن ها باید شفاف تر باشد و appellants نیازمند حمایت بیشتر و کمک در قرار دادن موارد خود هستند
[ترجمه گوگل]رویه های آنها باید بیشتر قابل فهم باشد و متقاضیان نیاز به حمایت بیشتر و کمک به پرونده های خود دارند
14. Art is the human disposition of sensible or intelligible matter for an esthetic end. James Joyce
[ترجمه ترگمان]هنر، خلق و خوی انسان معقول و قابل فهم است جیمز جو یس
[ترجمه گوگل]هنر، تفکر انسان است که به معنای پایان دادن به زیبایی است جیمز جویس