1. they hold extremist idealogies
آنان عقاید افراطگرانه ای دارند.
2. he has always espoused extremist ideas
او همیشه از عقاید افراطی هواداری کرده است.
3. the newspapers tend to lump all these extremist groups together
روزنامه ها تمایل دارند که همه ی این دستجات افراطی را از یک قماش بدانند.
4. The main impulse for the unrest came from extremist Muslims.
[ترجمه ترگمان]انگیزه اصلی ناآرامی ها از سوی مسلمانان تندرو بوجود آمد
[ترجمه گوگل]انگیزه اصلی برای ناآرامی ها از مسلمانان افراطی بود
5. Despite dire threats of violence from extremist groups, the protest passed off peacefully.
[ترجمه ترگمان]علی رغم تهدیدهای شدید خشونت از سوی گروه های افراط گرا، این اعتراض مسالمت آمیز برگزار شد
[ترجمه گوگل]علی رغم تهدیدات شدید از گروه های افراطی خشونت، اعتراض به صورت مسالمت آمیز صورت گرفت
6. The assassin was adjudged an extremist.
[ترجمه ترگمان]این آدمکش را به عنوان یک افراط گرا مورد ارزیابی قرار دادند
[ترجمه گوگل]قاتل افراطی گریخته است
7. The agreement has been criticised by extremist groups on both ends of the political spectrum.
[ترجمه ترگمان]این توافقنامه توسط گروه های افراط گرا در هر دو طرف طیف سیاسی مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این موافقتنامه توسط گروه های افراطی در هر دو طرف طیف سیاسی مورد انتقاد قرار گرفته است
8. A previously unknown extremist group has said it carried out Friday's bomb attack.
[ترجمه ترگمان]یک گروه افراطی ناشناس پیش از این گفته بود که حمله بمب گذاری روز جمعه را انجام داده است
[ترجمه گوگل]یک گروه افراطی که قبلا نامشخص بوده است گفته است که حملات انتحاری روز جمعه را انجام داده است
9. It is unlikely that such an extremist organization will remain quiescent for long.
[ترجمه ترگمان]بعید به نظر می رسد که چنین سازمان افراطی برای مدت طولانی خاموش بماند
[ترجمه گوگل]بعید است که چنین سازمان افراطی برای مدت طولانی باقی بماند
10. The success of extremist groups in the elections should be a wake-up call to all decent citizens.
[ترجمه ترگمان]موفقیت گروه های افراط گرا در انتخابات باید فراخوانی برای همه شهروندان شریف باشد
[ترجمه گوگل]موفقیت گروه های افراطی در انتخابات باید یک تماس بیدار برای همه شهروندان مناسب باشد
11. I do dislike having her extremist ideas rammed down my throat.
[ترجمه ترگمان]بدم نمی آید که افکار افراطی او گلویم را فرو ریخته باشند
[ترجمه گوگل]من دوست ندارم که عقاید افراطی خود را گلویمان کنم
12. Loyalist extremist groups which planted bombs, on the other hand, often gave no warning.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر گروه های افراط گرا که بمب کار گذاشته بودند، اغلب هیچ هشداری نداده اند
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، گروه های افراط گرای لوییست که بمب را کاشتند اغلب هشدار دادند
13. Some were communiqu s from extremist groups overseas; others were seemingly innocuous.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها متعلق به گروه های افراط گرا در خارج از کشور بودند؛ دیگران به ظاهر بی ضرر بودند
[ترجمه گوگل]بعضی از گروه های افراطی در خارج از کشور اطلاع داشتند؛ دیگران به ظاهر بی ضرر بودند
14. The nights belonged to the several extremist groups demanding an independent Sikh state.
[ترجمه ترگمان]این شب ها به چندین گروه افراط گرا تعلق داشت که خواهان یک وضعیت سیک مستقل بودند
[ترجمه گوگل]شب ها متعلق به گروه های افراطی بود که خواهان یک دولت مستقل سیک بودند