1. selling the house would be sheer lunacy
فروش خانه حماقت محض خواهد بود.
2. It would be lunacy to try to climb the mountain in this weather.
[ترجمه ترگمان]برای بالا رفتن از کوه در این آب و هوا، دیوانگی است
[ترجمه گوگل]این امر می تواند در تلاش برای صعود به کوه در این آب و هوا باشد
3. It was sheer lunacy spending all that money.
[ترجمه ترگمان]این دیوانگی محض بود که تمام آن پول را خرج می کرد
[ترجمه گوگل]این غم و اندوه محض تمام آن پول را صرف کرد
4. It's sheer lunacy driving in this weather.
[ترجمه ترگمان]این دیوانگی محض است که در این آب و هوا رانندگی می کند
[ترجمه گوگل]این هواپیما عجیب و غریب رانندگی در این آب و هوا است
5. "That's lunacy," he blustered.
[ترجمه ترگمان]او با خشم گفت: \" این دیوانگی است \"
[ترجمه گوگل]'این غم و اندوه،' او blustered
6. It's sheer lunacy driving in such weather.
[ترجمه ترگمان]این دیوانگی محض است که در چنین هوایی پیش می رود
[ترجمه گوگل]این بی نظمی محض در چنین شرایطی رانندگی می کند
7. It remains lunacy to produce yet more coal to add to power stations' stockpiles.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تولید زغال سنگ بیشتر برای افزودن به ذخایر نیروگاه ها غیر ممکن است
[ترجمه گوگل]این برای تولید زغال سنگ بیشتر به ذخایر نیروگاه ها نیاز است
8. This sort of lunacy goes on every day in the public schools and universities of our nation.
[ترجمه ترگمان]این نوع دیوانگی هر روز در مدارس عمومی و دانشگاه های کشور ما صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]این نوع فراموشکاری هر روز در مدارس دولتی و دانشگاهی ملت ما ادامه دارد
9. In drunken lunacy we had two execrable hamburgers and three orders of cold, greasy fries at the refreshment stand.
[ترجمه ترگمان]در جنون مستی دو نوع همبرگر نفرت انگیز و سه فرمان سرد و چرب با سیب زمینی سرخ کرده در هوای تازه داشتیم
[ترجمه گوگل]در غرق مستی ما دو همبرگر خزنده دار و سه مرتبه سرخ شده و سرخ شده چربی داریم
10. It seemed an act of sheer lunacy.
[ترجمه ترگمان]دیوانگی محض به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید یک عمل بی نظمی محض است
11. It would be sheer lunacy to turn down a great offer like that.
[ترجمه ترگمان]دیوانگی محض بود که چنین پیشنهاد بزرگی را رد کرد
[ترجمه گوگل]این امر می تواند محکم تر از آن باشد که یک پیشنهاد عالی را کنار بگذاریم
12. The signs of inherent lunacy have always been there.
[ترجمه ترگمان]نشانه های جنون ذاتی همیشه در آنجا وجود داشته است
[ترجمه گوگل]نشانه هایی از گناه ذاتی همیشه وجود دارد
13. Thanks to Greek profligacy, German intransigency and Kim-Il-Jong's lunacy, we have U. S. bond buyers that are no longer rational investors.
[ترجمه ترگمان]به لطف هرزگی یونانی، intransigency آلمانی و \"کیم جونگ ایل\" (کیم جونگ ایل - جونگ)، ما U را داریم اس خریداران اوراق قرضه که دیگر سرمایه گذاران منطقی نیستند
[ترجمه گوگل]با تشکر از زحمت یونان، ناسازگاری آلمان و غفلت کیم ایل جونگ، ما خریداران اوراق قرضه اوراق قرضه را که دیگر سرمایه گذاران منطقی نیستند، می دانیم
14. I don't want anybody to misunderstand this lunacy.
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم کسی این دیوانگی را درک کند
[ترجمه گوگل]من نمیخواهم کسی این غرور را درک کند
15. But all this was essentially dreamy lunacy.
[ترجمه ترگمان]اما همه این ها واقعا دیوانگی محض بود
[ترجمه گوگل]اما همه اینها عمدتناسی رویا بود