کلمه جو
صفحه اصلی

moony


معنی : خیال اندیش، دیوانه، ماهواره
معانی دیگر : وابسته به یا دارای ویژگی های ماه، ماه سان، مهتاب مانند، مهشیدسان، به شکل ماه، مه دیس، هلالی، نورانی توسط ماه، پرمهتاب

انگلیسی به فارسی

دیوانه


مومیایی، دیوانه، ماهواره، خیال اندیش


انگلیسی به انگلیسی

• distracted, dreamy, engaged in reverie; of or pertaining to the moon
if you say a person has moony eyes, you mean their eyes are big and round and make the person seem vague or dreamy.

مترادف و متضاد

خیال اندیش (صفت)
airy-fairy, astral, wistful, dreamy, moony, visionary, starry-eyed

دیوانه (صفت)
mad, nuts, moony, insane, demented, lunatic, crazy, gaga, natural, batty, nut, frenetic, phrenetic, fanatic, fanatical, cuckoo, fey, hare-brained, loony, luny, mad-brained, manic, mooney, moonstruck, nutty

ماهواره (صفت)
moony

جملات نمونه

1. He has joined the Moonies.
[ترجمه ترگمان]او به the پیوسته است
[ترجمه گوگل]او به Moonies پیوسته است

2. Mostly, these were just harmless kids, down in South Chicago roaming around like Moonies.
[ترجمه ترگمان]بیشتر آن ها فقط بچه های بی آزار بودند که در جنوب شیکاگو مثل Moonies پرسه می زدند
[ترجمه گوگل]اغلب این بچه های بی ضرر بودند که در جنوب شیکاگو در اطراف مانند Moonies بودند

3. Messrs: Moony, Wormtail, Padfoot, and Prongs offer their compliments to Professor Snape and. . .
[ترجمه ترگمان]آقایان مهتابی، دم باریک، پانمدی و شاخ دار به پروفسور اسنیپ تعارف می کنن …
[ترجمه گوگل]اسطوره ها: موونی، ورمتیل، پد افوت و پرنس افسون خود را به پروفسور اسنیپ و

4. "Moony" creates a mystic space by using a steam screens with organic variations and interactive butterfly images.
[ترجمه ترگمان]\"Moony\" با استفاده از صفحه های بخار با تغییرات بنیادین و تصاویر پروانه ای تعاملی، یک فضای مرموز ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]'Moony' یک فضای عرفانی با استفاده از صفحه نمایش بخار با تغییرات آلی و تصاویر پروانه های تعاملی ایجاد می کند

5. The use of the moony imagery functions to heighten the setting, to place emotions and philosophy on the moon.
[ترجمه ترگمان]استفاده از تصویر imagery (moony)برای بالا بردن محیط، برای قرار دادن احساسات و فلسفه بر روی ماه
[ترجمه گوگل]استفاده از توابع تصویربرداری بافت برای بالا بردن تنظیمات، قرار دادن احساسات و فلسفه در ماه

6. Messrs. Moony, Wormtail, Padfoot and Prongs are proud to present the Marauder's Map.
[ترجمه ترگمان]آقایان مهتابی، دم باریک، پانمدی و شاخ دار برای معرفی نقشه غارتگر افتخار می کنند
[ترجمه گوگل]خانم ها Moony، Wormtail، Padfoot و Prongs با افتخار می توانند نقشه Marauder را ارائه دهند

7. He added up the odds, though, and wasn t moony about his chance for enlightenment.
[ترجمه ترگمان]با وجود این، شانس او برای روشن کردن روشن کردن نور ماه بود
[ترجمه گوگل]با این حال، او شادی را اضافه کرد، و در مورد شانس خود برای روشنگری، چیزی نگفت

8. Remus was not an Animagus; he was a werewolf; it was his monthly transformation into a wolf that earned him the nickname " Moony " and provided the impetus for the others to become Animagi.
[ترجمه ترگمان]اون یک گرگینه نبود؛ تبدیل به یک گرگ نما شده بود؛ تبدیل his به یک گرگ بود که او را به اجر واداشت تا جانور نما شوند
[ترجمه گوگل]Remus یک Animagus نبود؛ او گرگ بود؛ این تغییر ماهانه او به یک گرگ بود که او نام مستعار Moony را به دست آورد و انگیزه دیگری برای تبدیل شدن به Animagi فراهم کرد

9. Washington is a slick urban lawyer who's defending Crystal. Moony hates Stone.
[ترجمه ترگمان]واشنگتن یک وکیل شهری است که از کریستال دفاع می کند مهتابی از سنگ نفرت دارد
[ترجمه گوگل]واشنگتن یک وکیل شلوغ شهری است که از کریستال دفاع می کند مونی از سنگ متنفر است


کلمات دیگر: