کلمه جو
صفحه اصلی

transmittal


معنی : ارسال، انتقال، پراکنش
معانی دیگر : transmittancy انتقال، سرایت، عبور، مخابره

انگلیسی به فارسی

( transmittance ، transmittancy ) انتقال، سرایت،عبور، ارسال، مخابره، پراکنش


فرستادن، انتقال، ارسال، پراکنش


انگلیسی به انگلیسی

• delivery, handing over; broadcast

مترادف و متضاد

ارسال (اسم)
address, transmission, forwarding, dispatch, transmittance, transmittal, consignment, intromission, transmittancy

انتقال (اسم)
transfer, shunt, transmission, transmittance, transmittal, shift, devolution, turnover, transportation, conveyance, transition, conductance, conduction, remittance, reassignment, remitment, transmittancy

پراکنش (صفت)
transmittal

جملات نمونه

1. A transmittal letter should be used whenever draft reports are submitted or preliminary opinions given.
[ترجمه ترگمان]یک نامه واگذاری باید در زمان ارسال گزارش یا نظرات اولیه مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]هر بار که گزارشهای پیشنهادی یا نظرهای اولیه ارائه می شود، باید نامه ارسالی استفاده شود

2. Review the Investment Overview and related transmittal memo and consider submission of purchaser suggestions.
[ترجمه ترگمان]بازبینی کلی سرمایه گذاری و یادداشت واگذاری مربوطه و تحویل پیشنهادها خریدار را بررسی کنید
[ترجمه گوگل]بررسی اجمالی سرمایه گذاری و یادداشت های مربوط به آن را بررسی کنید و پیشنهادات خریدار را در نظر بگیرید

3. Anyone who reads Acheson's Letter of Transmittal to the end will attest to its superior logic.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که نامه Acheson به Transmittal را بخواند، به منطق برتر آن گواهی می دهد
[ترجمه گوگل]هرکسی که نامه ای را که به Acheson فرستاده شده است را به پایان برساند، به منطق عالی خود می گوید

4. Airborne transmittal has also been confirmed. Brucellosis occurs worldwide and is, generally speaking, under - reported.
[ترجمه ترگمان]transmittal هوابرد مورد تایید قرار گرفته است Brucellosis در سراسر جهان رخ می دهد و عموما در حال صحبت کردن است
[ترجمه گوگل]فرستنده هوا نیز تایید شده است بروسلوز در سراسر جهان اتفاق می افتد و، به طور کلی، در زیر گزارش شده است

5. Basic telecommunication transmittal net is essential for the survival and development of the overall tele - business.
[ترجمه ترگمان]برای بقا و توسعه کل تجارت از راه دور، سود خالص ارتباطات اساسی ضروری است
[ترجمه گوگل]شبکه های ارتباطی پایه ارتباطات برای زنده ماندن و توسعه کلی تجارت تله ضروری است

6. Distribution of controlled documents and the transmittal proforma to be used is defined in the attached document control list Table
[ترجمه ترگمان]توزیع اسناد کنترل شده و the واگذاری که قرار است مورد استفاده قرار گیرد در جدول فهرست کنترل اسناد ضمیمه شده است
[ترجمه گوگل]توزیع اسناد کنترل شده و پروماروی انتقالی که باید مورد استفاده قرار گیرد، در لیست جدول کنترل لیست ضمیمه تعریف شده است

7. She insisted that the boys vote as Avonites by absentee ballot and send the envelopes to her for transmittal to polling officials.
[ترجمه ترگمان]او اصرار داشت که این پسرها با رای دادن absentee رای بدهند و پاکت ها را برای واگذاری به مقامات حوزه رای گیری به او بفرستند
[ترجمه گوگل]او اصرار داشت که پسران به وسیله رای مخالف به عنوان Avonites رای دهند و پاکت نامه های خود را برای انتقال به مقامات رای گیری ارسال کنند

8. All those lasers mentioned above are based on the model of F-P cavity. The volume, the mode and the transmittal mode of these lasers are not helpful to structure simple and compact sensing system.
[ترجمه ترگمان]تمام آن لیزرها که در بالا ذکر شدند براساس مدل حفره F - P هستند حجم، حالت و حالت واگذاری این لیزرها به ساختار سنجش ساده و فشرده کمک نمی کنند
[ترجمه گوگل]تمام لیزرهای ذکر شده در بالا بر اساس مدل حفره F-P است حجم، حالت و حالت انتقال این لیزر ها برای ساختن سیستم اندازه گیری ساده و جمع و جور مفید نیستند

9. This paper discuss how to optimize data flux and improve stability of data transmittal when cosmical GPRS data communication happen.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بحث در مورد چگونگی بهینه سازی شار داده های و بهبود پایداری داده ها در زمانی که ارتباطات GPRS داده رخ می دهد را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله در مورد چگونگی بهینه سازی شارژ داده ها و بهبود ثبات انتقال داده ها در هنگام ارتباط داده های GPRS cosmical رخ می دهد

10. The audit report, the management report, the letter of transmittal to a tax return are forms of communication.
[ترجمه ترگمان]گزارش حسابرسی، گزارش مدیریت، نامه واگذاری به بازگشت مالیاتی، اشکال ارتباط هستند
[ترجمه گوگل]گزارش حسابرسی، گزارش مدیریت، نامه انتقال به یک علامت مالیاتی، فرم برقراری ارتباط است

11. Informatization is a great change of human's social activities, and the technical basis of this change is just the change to information processing, storage and the use and transmittal mode.
[ترجمه ترگمان]informatization یک تغییر بزرگ فعالیت های اجتماعی انسانی است و اساس فنی این تغییر، تنها تغییر جهت پردازش اطلاعات، ذخیره سازی و استفاده و مد واگذاری می باشد
[ترجمه گوگل]Informatization یک تغییر بزرگی در فعالیت های اجتماعی انسان است و مبنای فنی این تغییر فقط تغییر پردازش اطلاعات، ذخیره سازی و حالت استفاده و انتقال است

12. Please read carefully the explanatory noted on the reserve side of the Letter of Transmittal.
[ترجمه ترگمان]لطفا در قسمت ذخیره نامه of به دقت مطالعه کنید
[ترجمه گوگل]لطفا دقت کنید که توضیحی که در قسمت رزرو Letter of Transmittal ذکر شده است را بخوانید

13. The cut-off ratio may be defined in general, as the percentage of established facsimile calls that are terminated prior to the transmittal of all the pages in the facsimile transaction.
[ترجمه ترگمان]نسبت برش به حذف ممکن است به طور کلی تعریف شود، به عنوان درصد of که قبل از واگذاری کل صفحات در تراکنش نمابر شرکت کرده بودند
[ترجمه گوگل]نسبت قطع می تواند به طور کلی تعریف شود، به عنوان درصد از تماس های ثابت فکس که قبل از ارسال تمام صفحات در معامله فاکس، پایان می یابد


کلمات دیگر: