کلمه جو
صفحه اصلی

forwards


معنی : به پیش، بطرف جلو
معانی دیگر : رجوع شود به: forward، forward : بطرف جلو

انگلیسی به فارسی

( forward =) بطرف جلو، به پیش


به جلو، به پیش، بطرف جلو


انگلیسی به انگلیسی

• onward, ahead, on, forward

مترادف و متضاد

به پیش (قید)
on, forward, onward, forwards

بطرف جلو (قید)
forward, frontward, forwards, frontwards

جملات نمونه

1. The train stopped unexpectedly and we were jolted forwards.
[ترجمه ترگمان]قطار به طور غیر منتظره ای توقف کرد و ما به جلو حرکت کردیم
[ترجمه گوگل]قطار به طور غیر منتظره متوقف شد و ما به جلو حرکت کردیم

2. He was jolted forwards as the bus moved off.
[ترجمه ترگمان]همچنان که اتوبوس حرکت می کرد، تکان می خورد
[ترجمه گوگل]او به سمت اتوبوس رفت تا به جلو برود

3. He leant forward/forwards to see better.
[ترجمه ترگمان]به جلو خم شد تا بهتر ببیند
[ترجمه گوگل]او برای جلوگیری از پیشرفت به سمت جلو حرکت می کند

4. Space scientists and astronomers have taken another step forwards.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان فضایی و ستاره شناسان گامی دیگر به جلو برداشتند
[ترجمه گوگل]دانشمندان فضایی و اخترشناسان گام دیگری به جلو برداشته اند

5. Draw the floss backwards and forwards between the teeth.
[ترجمه ترگمان]the را بین دندان ها به عقب و جلو بکشید
[ترجمه گوگل]رول کردن نخ را به عقب و جلو بین دندان ها

6. Kip stumbled backwards and forwards before falling down.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که به زمین بیفتد دوباره به عقب و جلو سکندری خورد
[ترجمه گوگل]کیپ قبل از سقوط به عقب و جلو حرکت کرد

7. Take a couple of steps backwards/forwards.
[ترجمه ترگمان]چند قدم به عقب \/ جلو بروید
[ترجمه گوگل]چندین مرحله را به عقب / جلو ببرید

8. I tried to move forwards but the wheels had locked.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم به جلو حرکت کنم اما چرخ ها بسته بودند
[ترجمه گوگل]من سعی کردم جلو حرکت کنم اما چرخ ها قفل شده بودند

9. She was rocking backwards and forwards in her seat.
[ترجمه ترگمان]او در صندلی اش به عقب و جلو تاب می خورد
[ترجمه گوگل]او در صندلی اش به عقب و جلو حرکت کرد

10. She fell forwards on to her face.
[ترجمه ترگمان]او به جلو خم شد
[ترجمه گوگل]او به جلو به سمت چهره اش افتاد

11. If you can't go up the hill forwards, you'll have to back up.
[ترجمه ترگمان]اگر نتوانید از تپه بالا بروید، باید برگردید
[ترجمه گوگل]اگر شما نمیتوانید به سمت بالا تپه بروید، باید بایستید

12. She rocked backwards and forwards on her chair.
[ترجمه ترگمان]او روی صندلی اش به عقب و جلو خم شد
[ترجمه گوگل]او به عقب و جلو بر روی صندلی خود چرخاند

13. The sudden stopping of the car plunged him forwards.
[ترجمه ترگمان]توقف ناگهانی اتومبیل او را به جلو هل داد
[ترجمه گوگل]توقف ناگهانی ماشین او را به سمت جلو حرکت کرد

14. Row upon row of women surged forwards.
[ترجمه ترگمان]ردیف ردیف زنان به جلو موج می زد
[ترجمه گوگل]ردیف ردیف زنان به جلو رفت

پیشنهاد کاربران

قراردادهای سلف

برای بخشها



کلمات دیگر: