کلمه جو
صفحه اصلی

lumbar


معنی : کمری، ناحیه کمر، واقع در کمر، در مهره پشت
معانی دیگر : (وابسته به بخش تحتانی پشت) گرده ای، پایین کمری، گرده گاهی، مهره کمر

انگلیسی به فارسی

کمری، واقع در کمر، در مهره پشت، مهره کمر، ناحیه کمر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, concerning, or in the lower back or side.

- After a day of heavy lifting, he complained pain in the lumbar region.
[ترجمه ترگمان] پس از یک روز حمل سنگین، او از درد ناحیه کمری شکایت کرد
[ترجمه گوگل] بعد از یک روز سنگین شدن، او درد در ناحیه کمری شکایت کرد
اسم ( noun )
• : تعریف: a part, such as a nerve or vertebra, in the lumbar region of the body.

• artery or vein or vertebra situated in the lumbar region
of the loin or loins, pertaining to the part of the body below the ribs and above the hipbones (in humans or quadruped animals)
lumbar means existing or occurring in the lower part of your back; a medical term.

مترادف و متضاد

کمری (صفت)
lumbar

ناحیه کمر (صفت)
lumbar

واقع در کمر (صفت)
lumbar

در مهره پشت (صفت)
lumbar

جملات نمونه

1. Lumbar support is very important if you're driving a long way.
[ترجمه ترگمان]اگر یک راه طولانی را رانندگی می کنید، حمایت Lumbar بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]پشتیبانی از کمری بسیار مهم است اگر رانندگی طولانی داشته باشید

2. She had to go into hospital for her lumbar operation.
[ترجمه ترگمان] اون مجبور شد بره بیمارستان برای عمل lumbar
[ترجمه گوگل]او مجبور شد برای انجام عمل کمریش به بیمارستان برود

3. Serial lumbar punctures and steroids are frequently used to reduce the intracranial pressure.
[ترجمه ترگمان]punctures و punctures پیاپی به منظور کاهش فشار intracranial مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]سوراخ سوراخهای کمری و استروئیدها اغلب برای کاهش فشار داخل جمجمه استفاده می شود

4. Radiographs of the women's lateral thoracic and lumbar spine were taken in a standardised manner.
[ترجمه ترگمان]حرکت مهره های قفسه سینه و کمری زنان به صورت استاندارد انجام شده است
[ترجمه گوگل]رادیوگرافی قفسه سینه و ستون فقرات کمری زنان به روش استاندارد انجام شد

5. A lumbar puncture is necessary for those who are severely ill or in those who show any suggestion of nuchal rigidity.
[ترجمه ترگمان]کمری کمری برای افرادی که به شدت بیمار هستند و یا در آن هایی که هرگونه پیشنهاد سفتی ثابت را نشان می دهند، ضروری است
[ترجمه گوگل]سوراخ بینی کمری برای کسانی که به شدت بیمار هستند و یا کسانی که پیشنهادات سختی بینی را نشان می دهند ضروری است

6. There is disagreement among neurologists as to whether lumbar puncture should proceed without tomography in these circumstances.
[ترجمه ترگمان]عدم توافق بین متخصصان و متخصصان اعصاب در مورد این که کمری کمری باید بدون استفاده از پرتونگاری در این شرایط انجام شود وجود دارد
[ترجمه گوگل]در میان متخصصان علوم اعصاب، اختلاف نظر وجود دارد که آیا در این شرایط باید بدون نیاز به توموگرافی، بدون نیاز به توموگرافی، باید از سوراخ کردن کمر استفاده کرد

7. A lumbar puncture may be required if syphilis or granulomatous infection is suspected.
[ترجمه ترگمان]اگر بیماری سیفیلیس یا granulomatous مشکوک باشد، یک سوراخ کمری ممکن است مورد نیاز باشد
[ترجمه گوگل]اگر سیفلیس یا عفونت گرانولوماتوز مشکوک باشد، ممکن است نیاز به پونکسیون کمری باشد

8. The seats have built-in lumbar supports.
[ترجمه ترگمان]صندلی ها از پشتیبانی کمری ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]کرسی های ساخته شده در پشتیبانی کمری دارند

9. He was in that terrible state of lumbar pain where mobility involves a slow ambulatory squat.
[ترجمه ترگمان]او در آن حالت وحشتناک از کمری قرار داشت که تحرک شامل یک زمین گردشی آهسته است
[ترجمه گوگل]او در آن وضعیت وحشتناک درد کمر قرار دارد که جابجایی شامل یک نشست آرام آرام است

10. Objective:To establish lumbar plexus digitized visible models for providing more precise anatomic data to minimally invasive surgery.
[ترجمه ترگمان]هدف: ایجاد شبکه کوروئید نسبت به مدل های مریی برای ارائه اطلاعات دقیق تر و دقیق تر در عمل تهاجمی
[ترجمه گوگل]هدف: ایجاد الگوهای قابل مشاهده دیجیتالی کمرنگی کمری برای ارائه دقیق تر اطلاعات آناتومیکی به جراحی حداقل تهاجمی

11. The lumbar magnetic resonance imaging showed a cystic lesion with septation and slight rim enhancement after gadolinium administration at the L4–S1 area.
[ترجمه ترگمان]تصویر برداری رزونانس مغناطیسی کمری، یک ضایعه الویتگرویر با septation و افزایش لبه اندک را بعد از مدیریت gadolinium در ناحیه L۴ - S۱ نشان داد
[ترجمه گوگل]تصویربرداری رزونانس مغناطیسی کمری نشان دهنده ضایعه کیستیک با جداسازی و افزایش لبه های جزئی پس از تجویز گادولینیم در ناحیه L4-S1 بود

12. We present a case of lumbar Charcot arthropathy with deformity treated successfully using such a procedure.
[ترجمه ترگمان]ما یک نمونه از کمری کمری کمری با نقص رفتاری را با استفاده از چنین روندی به طور موفقیت آمیز ارائه می کنیم
[ترجمه گوگل]ما یک مورد آرتروپاتی چرکوتوی کمری با تغییر شکل را با موفقیت انجام دادیم

13. The purpose of the lumbar puncture was to attain the cerebrospinal fluid for the diagnosis.
[ترجمه ترگمان]هدف از کمری کمری رسیدن به مایع مغزی - نخاعی برای تشخیص است
[ترجمه گوگل]هدف از سوراخ کردن کمری، دستیابی به مایع مغزی نخاعی برای تشخیص است

14. Objective:To investigate MR manifestation of lumbar myeloid inverse conversion and differential diagnosis of common pathogeny.
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی جلوه MR از تبدیل معکوس lumbar و تشخیص افتراقی of مشترک
[ترجمه گوگل]هدف: تحقیق در مورد نشانگر MR تبدیل معکوس میلوئید کمری و تشخیص افتراق پاتوژیک مشترک است

15. At each segment, the psoas muscle, lumbar plexus, and nerve roots were dissected.
[ترجمه ترگمان]در هر بخش، ماهیچه psoas، شبکه کمری و ریشه های عصبی کنده شد
[ترجمه گوگل]در هر قسمت، عضله psoa، رشته کمر و کمر، و ریشه های عصبی جدا شدند


کلمات دیگر: