1. Wednesdays Ask the Lord to raise up intercessors for the Collict and Meikle families.
[ترجمه ترگمان]Wednesdays از خداوند بخواه که intercessors را برای خانواده های Collict و Meikle بزرگ کند
[ترجمه گوگل]چهارشنبه ها از پروردگارشان دعوت کنید تا از خانواده های کولکت و میکل دعا کنند
2. Readers, worship leaders, lesson readers, intercessors and musicians of various kinds are all involved.
[ترجمه ترگمان]خوانندگان، رهبران مذهبی، خوانندگان درس، خوانندگان و نوازندگان انواع مختلف همگی درگیر این موضوع هستند
[ترجمه گوگل]خوانندگان، رهبران عبادت، خوانندگان درس، خادمین و موسیقیدانان مختلفی درگیر هستند
3. Christ is our Mediator, our Intercessor, our Advocate.
[ترجمه ترگمان]مسیح mediator ماست، Intercessor ما، Advocate ما
[ترجمه گوگل]مسیح واسطه ما، وفادار ما، مدافع ما است
4. Catholics pray to Mary as an intercessor.
[ترجمه ترگمان]کاتولیک ها برای مریم عذرا دعا می کنند
[ترجمه گوگل]کاتولیک ها به مریم دعا می کنند
5. What does the word - intercessor mean?
[ترجمه ترگمان]معنی کلمه - چیه؟
[ترجمه گوگل]معنی کلمه 'تعمید دهنده' چیست؟
6. No intimate friend nor intercessor will the wrong - doers have, who could be listened to.
[ترجمه ترگمان]نه دوست صمیمی دارم و نه intercessor که به حرفم گوش بدن
[ترجمه گوگل]هیچ دوست صمیمانه ای و نه تقدیس کننده اشتباه نخواهند کرد - کارفرماها، چه کسی می تواند به آن گوش دهد
7. Of what infinite importance is the place the intercessor holds in the Kingdom of God!
[ترجمه ترگمان]آنچه اهمیت لایتناهی را در قلمرو خداوند حفظ می کند!
[ترجمه گوگل]از آنچه اهمیت بی نهایت این است که جایز است در پادشاهی خدا نگه می دارد!
8. Thank You for our mighty intercessor, the Lord Jesus Christ.
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر که خدای بزرگ ما عیسی مسیح!
[ترجمه گوگل]با تشکر از شما برای وفادار قدرتمند ما، خداوند عیسی مسیح
9. Conviction of sin fastened upon him; he saw himself, without an intercessor, in the presence of a holy and just Judge .
[ترجمه ترگمان]به جرم ارتکاب گناه مبرا از گناه، خود را در پیشگاه یک قاضی مقدس و یک قاضی، دیده بود
[ترجمه گوگل]محکومیت گناه بر او؛ او بدون حضور وفادار، در حضور یک قاضی مقدس و عادل، خودش را دید
10. If it is done both of us have to name intercessor, it is too troubled.
[ترجمه ترگمان]اگر هر دوی ما باید اسم intercessor را داشته باشیم، خیلی ناراحت است
[ترجمه گوگل]اگر این کار را انجام دهیم، هر دوی ما باید نامزد کننده باشیم، خیلی دشوار است
11. Pray for me Saint . . . (name), for with fervour I come to thee, speedy helper and intercessor for my soul.
[ترجمه ترگمان]برای من مقدس دعا کن، چون با وجود حرارتی که به تو دارم، به کمک تو میام و به روح خودم کمک می کنم
[ترجمه گوگل]برای سنت دعا کنید (نام)، زیرا با رغبت من به سوی تو آمده ام، کمک کننده و متعهد برای روح من
12. She served on staff in the End-Time Handmaidens and Servants International as a worshipper, intercessor and teacher since 197
[ترجمه ترگمان]او در the - و کارمندان اینترنشنال به عنوان worshipper، intercessor و معلم از ۱۹۷ نفر خدمت کرد
[ترجمه گوگل]او از سال 1977 در خدمت مدافعان Endess Time Handmaidens و Servants International به عنوان پرستنده، مدافع و معلم
13. On the Day of Judgment I shall be an intercessor and a witness for him.
[ترجمه ترگمان]در روز داوری، من یک intercessor و شاهدی برای او خواهم بود
[ترجمه گوگل]در روز قیامت، من خواهم بود که برای او دعا و شهادت است
14. Although small roc follow really sell an occurrence contradiction[sentence dictionary], clean out treasure to also can serve as " intercessor " figure appears.
[ترجمه ترگمان]اگر چه roc کوچک واقعا یک تناقض رویدادی [ فرهنگ لغت [ جمله ] را به فروش می رساند، گنج پاک شده نیز می تواند به عنوان \"intercessor\" عمل کند
[ترجمه گوگل]با وجودی که روح کوچک دنبال می شود، یک تضاد رخداد [فرهنگ لغت جمله] را به فروش می رساند، تمیز کردن گنجینه ای نیز می تواند به عنوان نماد «تقدیس» ظاهر شود