کلمه جو
صفحه اصلی

expunction


معنی : حک، تراشیدگی، پاک سازی، محو سازی
معانی دیگر : حذف، قلم خوردگی، زدایش، پاک شدگی

انگلیسی به فارسی

پاک‌شدگی، حک، پاک‌سازی، محوسازی، تراشیدگی


exptation، حک، پاک سازی، تراشیدگی، محو سازی


مترادف و متضاد

حک (اسم)
erasure, expunction

تراشیدگی (اسم)
erasure, expunction

پاک سازی (اسم)
purgation, expunction, purging

محو سازی (اسم)
expunction, fading


کلمات دیگر: