کلمه جو
صفحه اصلی

foursome


معنی : چهارتایی، بازی گلف چهار نفری
معانی دیگر : گروه چهار نفری، چهارتایی دربازی golf

انگلیسی به فارسی

چهارتایی (دربازی golf )، بازی گلف چهار نفری


چهار نفری، چهارتایی، بازی گلف چهار نفری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a match between two pairs of partners, as in golf or bridge, or the participants therein.

(2) تعریف: a group of four people or a set of four things, esp. two couples in a group.

• competition between two pairs (sports); group of four persons, quartet, two couples
consisting of four persons, requiring four persons (i.e. a game)
a foursome is a group of four people.

مترادف و متضاد

چهارتایی (اسم)
foursome

بازی گلف چهار نفری (اسم)
foursome

جملات نمونه

1. The London-based foursome are set to release their fourth single this month.
[ترجمه ترگمان]چهار نفری که در لندن قرار دارند قرار است چهارمین تک آهنگ خود را در این ماه منتشر کنند
[ترجمه گوگل]چهار نفری که در لندن مستقر هستند در ماه ژوئن آزاد خواهند شد

2. The London-based foursome are due to tour Europe this summer.
[ترجمه ترگمان]چهار نفری که در لندن قرار دارند تابستان امسال به اروپا سفر خواهند کرد
[ترجمه گوگل]چهار نفری بر اساس لندن به علت سفر به اروپا در تابستان امسال هستند

3. Can you make up a foursome for tennis tomorrow?
[ترجمه ترگمان]می شه فردا چهار نفری رو برای تنیس بازی کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید چهار نفره برای تنیس فردا ایجاد کنید؟

4. Jim and Tina made up a foursome with Jean and Bruce.
[ترجمه ترگمان]جیم و تینا چهار نفری با جین و بروس کنار رفتند
[ترجمه گوگل]جیم و تینا چهار نفری با ژان و بروس تشکیل دادند

5. Let's make a foursome and go out to a restaurant.
[ترجمه ترگمان]بیا یه چهار نفره بازی کنیم و بریم به یه رستوران
[ترجمه گوگل]بیایید چهار نفری بسازیم و بیرون برویم به یک رستوران

6. We used to go around together as a foursome.
[ترجمه ترگمان]ما با هم به عنوان چهار نفر چهار نفری با هم می رفتیم
[ترجمه گوگل]ما با هم به عنوان یک چهار نفره رفتیم

7. The foursome has allowed 23 earned runs and 32 hits in its past 161 / 3 innings.
[ترجمه ترگمان]این چهار گل به ۲۳ ران اجازه کسب ۲۳ ران و ۳۲ ران در دور دوم ضربه زنی خود را دادند
[ترجمه گوگل]این چهار نفره 23 امتیاز به دست آورده و 32 بازدیدها را در 161/3 بازی قبلی خود به ثبت رسانده است

8. The Philadelphia foursome are terrified that romance could wreck their plans for stardom.
[ترجمه ترگمان]چهار نفری که از فیلادلفیا دور می شوند وحشت دارند که عشق می تواند طرح های آن ها برای ستاره شدن را خراب کند
[ترجمه گوگل]چهار نفری فیلادلفیا وحشت زده اند که عاشقانه می تواند برنامه های خود را برای ستاره ای خراب کند

9. Used to go around as a foursome.
[ترجمه ترگمان] عادت داشتم به عنوان چهار نفری دور و برم
[ترجمه گوگل]برای رفتن به عنوان یک چهار نفره استفاده می شود

10. With amazing simplicity the foursome was complete.
[ترجمه ترگمان]چهار نفری با سادگی و سادگی کامل خود را کامل کردند
[ترجمه گوگل]با سادگی شگفت انگیز، چهار نفری کامل بود

11. It makes for a strange foursome.
[ترجمه ترگمان]این برای چهار نفر چهار نفره عجیب و غریب است
[ترجمه گوگل]این باعث می شود برای یک چهار نفری عجیب و غریب

12. On the golf-course behind him a foursome of players shouted to one another as they approached the fourteenth green.
[ترجمه ترگمان]در زمین گلف، چهار نفری از بازیکنان وقتی نزدیک به چهاردهم رسیدند، فریاد زدند
[ترجمه گوگل]در مسیر گلف در پشت او یک چهار نفره از بازیکنان به یکدیگر نزدیک شدند، آنها به سبیل چهاردهم نزدیک شدند

13. That foursome alone should make Arizona very competitive in the mediocre National League West.
[ترجمه ترگمان]این چهار نفری به تنهایی باید آریزونا را در غرب لیگ ملی متوسط رقابت کنند
[ترجمه گوگل]این چهار نفری به تنهایی باید آریزونا را در لیگ قهرمانان در غرب غربی رقابت کند

14. Let's make ( up ) a foursome and go out to a restaurant.
[ترجمه ترگمان]بیایید چهار نفری بسازیم و به رستوران برویم
[ترجمه گوگل]بیایید یک چهار نفره را بسازیم و به یک رستوران برویم

پیشنهاد کاربران

چهار نفره


کلمات دیگر: