1. Simon uses the metaphors of monasticism and asceticism to suggest that it is dangerous to load XML too heavily with baggage that does not suit its simple, textual roots.
[ترجمه ترگمان](سیمون)از استعاره of و ریاضت استفاده می کند تا نشان دهد که پر کردن XML بسیار خطرناک است و با ریشه های ساده و متنی آن سازگار نیست
[ترجمه گوگل]سیمون با استفاده از استعارههای ادیان و مذاهب اسلامی به این نتیجه میرسد که خطرناک بودن بارگذاری XML با بار زیاد است که با ریشههای ساده و متنی آن منطبق نیست
2. The object of monasticism is to love God in the highest degree possible in this life.
[ترجمه ترگمان]هدف رهبانیت عشق ورزیدن به خداوند در بالاترین درجه ممکن در این زندگی است
[ترجمه گوگل]هدف از مدیتیشن این است که خداوند در بالاترین حد ممکن در این زندگی عاشق شود
3. The basic idea of monasticism in all its varieties is seclusion or withdrawal from the world or society.
[ترجمه ترگمان]ایده اصلی رهبانیت در همه نوع خود انزوا یا کناره گیری از جهان یا جامعه است
[ترجمه گوگل]ایده اولیه پیروزی در تمام انواع آن، انزوا یا خروج از جهان یا جامعه است
4. Forms of monasticism existed long before the birth of Jesus Christ.
[ترجمه ترگمان]Forms رهبانیت مدت ها پیش از تولد حضرت عیسی وجود داشت
[ترجمه گوگل]اشکال مودب پیش از تولد عیسی مسیح وجود داشت
5. In the history of monasticism the word has two distinct technical meanings.
[ترجمه ترگمان]در تاریخ رهبانیت، واژه دو معنای فنی متمایز دارد
[ترجمه گوگل]در تاریخ مدینه، کلمه دارای دو معنی فنی متمایز است
6. You have both these forms of monasticism starting to developin the third century.
[ترجمه ترگمان]شما دو نوع رهبانیت دارید که از قرن سوم آغاز به کار می کنند
[ترجمه گوگل]شما هر دو شکل این نوع مدرنیته را در قرن سوم شروع کرده اید
7. Monasticism and Asceticism develop as important movements in the early Christian church.
[ترجمه ترگمان]Monasticism و Asceticism به عنوان جنبش های مهم در کلیساهای بدوی مسیحیت رشد می کنند
[ترجمه گوگل]مسیحیت و معشوق به عنوان جنبش های مهم در کلیسا مسیحی اولیه شکل می گیرد
8. On Athos and elsewhere, monasticism plays an important symbolic role in Greek culture.
[ترجمه ترگمان]در طرف آتوز و دیگر، رهبانیت نقش سمبلیک مهمی در فرهنگ یونانی ایفا می کند
[ترجمه گوگل]در Athos و در جاهای دیگر، مدرنیته نقش مهمی در فرهنگ یونان ایفا می کند
9. You have the real rise of monasticism.
[ترجمه ترگمان]، تو یه قیام واقعی از رهبانیت به دست آوردی
[ترجمه گوگل]شما به طور واقعی ظلم و ستم کرده اید
10. A notable champion of early monasticism was St. Jerome, who translated into Latin both Old and New Testaments from the Hebrew and Greek originals.
[ترجمه ترگمان]یک قهرمان برجسته رهبانیت، قدیس Jerome بود که به لاتین قدیم و هم جدید از اصل عبری و یونانی ترجمه شد
[ترجمه گوگل]قهرمان برجسته مدرسه ابتدایی، سنت ائروم بود که به زبان لاتین، عهدعتیق و عهد جدید از الفاظ عبری و یونانی ترجمه شده است
11. Many romanticise monasticism as a way to make a quantum leap to escape worldly life and responsibilities.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از monasticism رهبانیت به عنوان راهی برای جهش کوانتومی برای فرار از زندگی دنیوی و مسئولیت ها به شمار می آیند
[ترجمه گوگل]بسیاری از سلطنت های عاشقانه به عنوان راهی برای ایجاد جهش کوانتومی برای فرار از زندگی دنیوی و مسئولیت ها
12. Monasticism is a living thing and consequently it must be informed with a principle of self-motion and adaptability to its environment.
[ترجمه ترگمان]Monasticism یک چیز زنده است و در نتیجه باید با اصل خود - حرکت و سازگاری با محیط خود آگاه باشد
[ترجمه گوگل]مسیحیت یک چیز زنده است و در نتیجه آن باید با اصل حرکت و سازگاری با محیط خود مطلع شود
13. The virtue of celibacy has been extended into the vowed life of monasticism and the single priesthood.
[ترجمه ترگمان]فضیلت تجرد مربوط به عهد قدیم رهبانیت و کشیش شدن است
[ترجمه گوگل]فضیلت بی عاطفه به زندگی وعده مدد و صلح و وحشی تبدیل شده است
14. Like the ascetic movement of which it was an outgrowth, monasticism had its origins in the Middle East.
[ترجمه ترگمان]رهبانیت، مانند the که در آن، وخامت بود، اصالت خود را در خاور میانه به دست آورده بود
[ترجمه گوگل]همانطور که جنبش آشکار آن رشدی بود، مدرنیته در خاورمیانه ریشه داشت