کلمه جو
صفحه اصلی

fosterling


معنی : بچه سر راهی، فرزند رضاعی، فرزند خوانده
معانی دیگر : (نادر) پسرخوانده، دخترخوانده، طفل شیرخوار

انگلیسی به فارسی

فرزند رضاعی، طفل شیرخوار، فرزند خوانده، بچه سرراهی


پرورش اندام، بچه سر راهی، فرزند رضاعی، فرزند خوانده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a child to whom parental care is given by someone not related to him or her by law or heredity; foster child.

• foster-child, child who receives parental care from someone unrelated by blood

مترادف و متضاد

بچه سر راهی (اسم)
fosterling, waif, foundling

فرزند رضاعی (اسم)
fosterling

فرزند خوانده (اسم)
fosterling, stepson, stepchild, godchild


کلمات دیگر: