کلمه جو
صفحه اصلی

foundling


معنی : بچه سر راهی، لقیط
معانی دیگر : بچه ی سرراهی، (کودک) کوی یافت، پریزاد

انگلیسی به فارسی

بچه سر راهی، لقیط


پیدا کردن، بچه سر راهی، لقیط


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a child or infant abandoned by unidentified parents and found by someone else.
مشابه: waif

• infant or child who has been deserted; child of unknown parentage
a foundling is a baby which has been abandoned by its parents, often in a public place, and then been found by someone; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

بچه سر راهی (اسم)
fosterling, waif, foundling

لقیط (اسم)
foundling

orphan


Synonyms: waif, castaway


جملات نمونه

1. Of about half a million foundlings christened in workhouses after 172 only 40 percent survived to their second birthday.
[ترجمه ترگمان]از حدود نیم میلیون کودک سرراهی در workhouses پس از ۱۷۲ درصد از تولد دوم خود جان سالم به در بردند
[ترجمه گوگل]حدود نیم میلیون بذله گیری که در سالن های کاری پس از 172 تعمید شده، فقط 40 درصد از آنها تا سال دوم تولد جان خود را از دست دادند

2. Maria della Scala in Siena as a foundling.
[ترجمه ترگمان]ماریا della Scala در سینا به عنوان یک سر راهی
[ترجمه گوگل]ماریا دلا Scala در Siena به عنوان یک بنیانگذار

3. Miriam and Amina were not foundlings.
[ترجمه ترگمان]میریام و امینه foundlings نبودند
[ترجمه گوگل]میریام و آمینا نیافتند

4. Our foundling is fast becoming a woman.
[ترجمه ترگمان]بچه گونه بچه گونه ما به زودی زن خواهد شد
[ترجمه گوگل]بنیانگذار ما به سرعت تبدیل به یک زن می شود

5. He is a foundling, and has grown up in a school for homeless boy.
[ترجمه ترگمان]او یک بچه سر راهی است و در مدرسه ای برای بچه های بی خانمان رشد کرده است
[ترجمه گوگل]او یک بنیانگذار است و در یک مدرسه برای پسر بی خانمان رشد کرده است

6. New York Foundling, an agency in New York, runs a crisis centre, where parents can leave their children for up to three weeks.
[ترجمه ترگمان]نیویورک Foundling، یک آژانس در نیویورک، یک مرکز بحران را اداره می کند که در آن والدین می توانند فرزندان خود را به مدت سه هفته ترک کنند
[ترجمه گوگل]نیویورک بنتلی، نمایندگی در نیویورک، یک مرکز بحران را اجرا می کند که والدین می توانند تا سه هفته آنها را ترک کنند

7. James Michener began life as a foundling and started with absolutely nothing.
[ترجمه ترگمان]جیمز Michener زندگی را به عنوان یک بچه سر راهی آغاز کرد و مطلقا هیچ چیز را آغاز نکرد
[ترجمه گوگل]جیمز میشنر زندگی خود را به عنوان یک بنیان گذار آغاز کرد و کاملا با هیچ چیز شروع نشد

8. Unlike Tom, who was a foundling, Jia Baoyu in the Chinese novel was the pampered son of a wealthy, influential, aristocratic family .
[ترجمه ترگمان]بر خلاف تام، که یک بچه سر راهی بود، جیا Baoyu در رمان چینی ها پسر لوس خانواده ثروتمند و بانفوذ بود
[ترجمه گوگل]بر خلاف تام، که یکی از بنیانگذاران بود، جیا Baoyu در رمان چینی بود پسر خالی از خانواده ثروتمند، نفوذ، اشراف

9. When she was building her first foundling asylum, what was he doing?
[ترجمه ترگمان]پس از آن که او اولین تیمارستان foundling را برای او ساخت، داشت چه کار می کرد؟
[ترجمه گوگل]وقتی او اولین پناهجوی خود را ساخت، چه کاری انجام داد؟

10. And Sarah believed he could bend the rules of the Foundling Hospital so that she could have the child with her always.
[ترجمه ترگمان]و سارا معتقد بود که می تواند قوانین بیمارستان Foundling را خم کند تا بتواند بچه را همیشه با او داشته باشد
[ترجمه گوگل]و سارا معتقد بود که می تواند قوانین بیمارستان بنیادین را خنثی کند تا بتواند فرزندش را همیشه با او داشته باشد

11. They provided hospices for the sick or for raising the innumerable foundlings.
[ترجمه ترگمان]They را برای بیماران و یا برای بلند کردن the بی شمار تامین می کردند
[ترجمه گوگل]آنها بیمارستان ها را برای بیماران و یا برای برداشتن بنیادهای بی شماری مهمان ها می کردند

12. She could see that Mrs Morey was besotted with the Foundling child, and she began to feel sorry for her.
[ترجمه ترگمان]می دید که خانم Morey در with child، و دلش به حال او می سوزد
[ترجمه گوگل]او می توانست ببیند خانم موری با فرزند بنیانگذار روبرو شده بود و او برای او متاسف بود

13. This thesis makes a tentative study of Ch'ien Chung-shu's critical assimilation of The History of Tom Jones, a Foundling by Henry Fielding.
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه یک مطالعه آزمایشی از ترکیب انتقادی کتاب تاریخ تام جونز که اثر هنری فیلدینگ است، را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این پایان نامه مطالعات آزمایشی را در مورد تساوی حیاتی Ch'ien Chung-shu از تاریخ تام جونز، بنیانگذار هنری فیلدینگ می کند

14. I suppose the registrar didn't think it would be right to ask a properly brought-up girl to room with a foundling.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم مدیر مدرسه فکر نمی کرد که این کار درست باشد که از یک دختر بچه سر راهی به اتاق بچه سر راهی برود
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم ثبت کننده فکر نمی کرد درست باشد که یک دختر به درستی مطرح شده را به اتاق دیگری بفرستد


کلمات دیگر: