کلمه جو
صفحه اصلی

founded


معنی : متکی
معانی دیگر : بر پاکردن، بنیاد نهادن، تاسیس کردن، قالب کردن، ذوب کردن، ریخته گری، قالب ریزی کردن زمان گذشته ساده فعل find قسمت سوم فعل find

انگلیسی به فارسی

تأسیس شد، متکی


انگلیسی به انگلیسی

• established, set up, instituted

مترادف و متضاد

متکی (صفت)
leaning, based, relying, supported, trusting, founded

جملات نمونه

1. he founded the country's metallurgical industries
او صنایع فلزکاری کشور را بنیاد نهاد.

2. i founded the lofty mansion of verse
پی افکندم از نظم کاخی بلند

3. japan successfully founded a modern capitalist economy
ژاپن با موفقیت،یک اقتصاد سرمایه داری امروزی را پی ریزی کرد.

4. my father founded the college of translation
پدرم مدرسه ی عالی ترجمه را تاسیس کرد.

5. his claim was founded on undeniable facts
ادعای او بر (پایه ی) حقایق انکارناپذیری استوار بود.

6. we venerate our ancestors who founded this city
ما به نیاکان خود که این شهر را بنیان نهادند حرمت می گذاریم.

7. the roman era was computed from the date when rome was supposedly founded
تقویم رومی از زمان فرضی بنیادگذاری روم آغاز می شد.

8. The Romans founded a great city on the banks of this river.
[ترجمه ترگمان]رومیان یک شهر بزرگ را در سواحل این رودخانه تاسیس کردند
[ترجمه گوگل]رومی ها یک شهر بزرگ را در کنار این رودخانه تاسیس کردند

9. York was founded by the Romans in the year 71 AD.
[ترجمه ترگمان]یورک در سال ۷۱ میلادی توسط رومیان تاسیس شد
[ترجمه گوگل]یورک توسط رومیان در سال 71 میلادی تاسیس شد

10. The Independent Labour Party was founded in Bradford on January 189
[ترجمه ترگمان]حزب مستقل کارگری در برادفورد در تاریخ ۱۸۹ ژانویه تاسیس شد
[ترجمه گوگل]حزب کار مستقل در روز 18 ژانویه در برادفورد تاسیس شد

11. The dynasty he founded ruled for 700 years.
[ترجمه ترگمان]سلسله ای که او تاسیس کرد به مدت ۷۰۰ سال حکومت کرد
[ترجمه گوگل]سلسله ای که او تاسیس کرد به مدت 700 سال حکومت کرد

12. Marriage should be founded on love.
[ترجمه ترگمان]ازدواج باید بر عشق استوار باشد
[ترجمه گوگل]ازدواج باید بر اساس عشق باشد

13. Her family founded the college in 189
[ترجمه ترگمان]خانواده او کالج را در سال ۱۸۹ تاسیس کردند
[ترجمه گوگل]خانواده اش در سال 189 کالج را تأسیس کرد

14. The school was founded with the express purpose of teaching deaf children.
[ترجمه ترگمان]مدرسه با هدف آموزش بچه های ناشنوا بنیان گذاشته شد
[ترجمه گوگل]این مدرسه با هدف صریح آموزش کودکان ناشنوا تاسیس شد

15. The hospital was founded on an endowment fund.
[ترجمه ترگمان]این بیمارستان براساس یک صندوق وقف تاسیس شده است
[ترجمه گوگل]بیمارستان بر اساس صندوق تأسیس تاسیس شد

16. The abbeys were founded in the 12th century by King David as a bulwark against the English.
[ترجمه ترگمان]صومعه ها در قرن دوازدهم توسط پادشاه دیوید به عنوان سدی بر علیه انگلیسی ها بنیان گذاشته شدند
[ترجمه گوگل]پادشاهان پادشاه در قرن 12 توسط پادشاه دیوید به عنوان قلعه در برابر انگلیسی تاسیس شد

پیشنهاد کاربران

تاسیس کردن

مبتنی بر

تاسیس شده


کلمات دیگر: