1. She is exuberating in the knowledge of having contributed to victory.
[ترجمه ترگمان]او در آگاهی از مشارکت در پیروزی exuberating است
[ترجمه گوگل]او در دانستن مشارکت در پیروزی تحقیر آمیز است
2. He exuberated over his victory.
[ترجمه ترگمان]او بر پیروزی خود فائق آمد
[ترجمه گوگل]او بیش از پیروزی او را تحریک کرد
3. Zumthor's creations exuberate with a sense of natural minimalism.
[ترجمه ترگمان]ظهور Zumthor با یک حس مینیمالیسم طبیعی تغییر می کند
[ترجمه گوگل]خلاقیت های Zumthor با مینیمالیسم طبیعی ظاهر می شوند
4. Richard is an actor who knows how to exuberate.
[ترجمه ترگمان]ریچارد یک بازیگر است که می داند چطور از آن استفاده کند
[ترجمه گوگل]ریچارد یک بازیگر است که می داند چگونه می تواند آن را تحریک کند
5. When Wen stepped into the campus where flowers bloom and trees exuberate, the singing and dancing students dressed in national costumes extended warm welcome.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ون وارد محوطه دانشگاه شد که در آن گل ها شکوفه کرده و درختان exuberate، آواز خواندن و رقص دانش آموزان در لباس های ملی استقبال گرمی از آن ها کردند
[ترجمه گوگل]هنگامی که ون وارد دانشگاه شد که در آن گلها شکوفا شده و درختان کاشته شده است، دانش آموزان آواز و رقص در لباس های ملی لباس های گوناگون را تمدید می کنند
6. To the saying of wasting, in my opinion, when the pets are buried in some little forest and the forest can't be an area of living, why not let the the pets exuberate the little forest?
[ترجمه ترگمان]به نظر من، وقتی حیوانات خانگی در یک جنگل کوچک دفن می شوند و جنگل نمی تواند منطقه ای از زندگی باشد، چرا به حیوانات خانگی اجازه نمی دهند که جنگل کوچک را باز کنند؟
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که از بین بردن، به نظر من، هنگامی که حیوانات خانگی در برخی از جنگل های کوچک دفن شده اند و جنگل نمی تواند یک منطقه زندگی باشد، چرا حیوانات خانگی اجازه نمی دهد جنگل های کوچک را بیرون بکشند؟