کلمه جو
صفحه اصلی

formularization


معنی : کوتاه سازی، فرمول سازی، ضابطه سازی
معانی دیگر : فرمول سازی، کوتاه سازی، ضابطه سازی

انگلیسی به فارسی

فرمول سازی، کوتاه سازی، ضابطه سازی


انگلیسی به انگلیسی

• formulated statement or exhibition; act of formularizing (also formularisation)

مترادف و متضاد

کوتاه سازی (اسم)
curtailment, truncation, formularization

فرمول سازی (اسم)
formularization, formulation, formulization

ضابطه سازی (اسم)
formularization


کلمات دیگر: