کلمه جو
صفحه اصلی

without remorse

انگلیسی به انگلیسی

• without mercy, without guilt

جملات نمونه

1. The captives were shot without remorse.
[ترجمه ترگمان]اسیر بدون پشیمانی تیر خورده بودند
[ترجمه گوگل]اسیران بدون همدردی شلیک شدند

2. He died without remorse.
[ترجمه ترگمان] اون بدون پشیمانی مرد
[ترجمه گوگل]او بدون سخنرانی درگذشت

3. We must join in a common effort, without remorse or recrimination, without anger or rancor.
[ترجمه ترگمان]ما باید در یک کوشش مشترک، بدون پشیمانی و سرزنش، بدون خشم و کینه به یکدیگر ملحق شویم
[ترجمه گوگل]ما باید با تلاش مشترک، بدون اعتراض و تقلب، بدون خشم و غضب، پیوستن کنیم

4. When people kill without remorse, we call the insane.
[ترجمه ترگمان]، وقتی مردم بدون پشیمانی کشته میشن ما به دیوونه زنگ می زنیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که مردم بدون اعتراض می کشند، ما دیوانه می شویم

5. He did it without remorse.
[ترجمه ترگمان]او این کار را بدون پشیمانی انجام داد
[ترجمه گوگل]او بدون اعتراض انجام داد

6. GT : Sounds like people dump sick or disabled pets without remorse.
[ترجمه ترگمان]تی جی: به نظر می رسد که افراد، حیوانات بیمار یا ناتوان را بدون احساس پشیمانی رها می کنند
[ترجمه گوگل]GT به نظر می رسد افرادی که از حیوانات خانگی بیمار و یا غیر فعال استفاده می کنند، بدون هیچ گونه اعتراض

7. I turn to the men : gentlemen, make conquest, rob each other of your well - beloved without remorse.
[ترجمه ترگمان]من به سوی مردان برمی گردم: آقایان، به پیروزی برسید، همدیگر را از یکدیگر جدا کنید، بدون پشیمانی، یکدیگر را بدزدند
[ترجمه گوگل]من به مردان آقایان سرازیر می شود، فتح می کنم، هرکسی که دوستش دارد و بدون همدردی، دزدی می کند

8. A woman sometimes feel pity for the sorrow that she cause without remorse.
[ترجمه ترگمان]یک زن گاه احساس دلسوزی می کند که او بدون پشیمانی علت آن را درک می کند
[ترجمه گوگل]یک زن گاهی احساس غم و اندوه برای غم و اندوه می کند که او بدون انکار می کند

9. Eve ( Bell ) is a sexy assassin who kills without remorse - until one botched hit changes everything.
[ترجمه ترگمان]ای و، یک آدمکش سکسی است که بدون پشیمانی و پشیمانی می میرد، تا زمانی که همه چیز خراب شود
[ترجمه گوگل]حوا (بل) یک قاتل سکسی است که بدون انکار می کند - تا زمانی که یک بمب گذاری شده همه چیز را تغییر دهد

10. Kramer adopted his own draconian policies at Auschwitz and Belsen and, along with Irma Grese, he terrorized his prisoners without remorse.
[ترجمه ترگمان]کرامر سیاست های سختگیرانه خود را در آشویتز و Belsen اتخاذ کرده بود و همراه با Irma Grese زندانیان خود را بدون احساس پشیمانی به وحشت می انداخت
[ترجمه گوگل]کرامر سیاست های سخت گیرانه خود را در آشویتس و بلزن اتخاذ کرد و همراه ایرما گرز، بدون اظهار تاسف، زندانیان خود را ترور کرد

11. And one who plays ill is checkmated -- without haste, but without remorse.
[ترجمه ترگمان]کسی که بازی می کند، مات و مات می شود - بدون عجله، اما بدون پشیمانی
[ترجمه گوگل]و کسی که بیمار است بیمار است - بدون شتاب، اما بدون احترام

12. These two brothers cuss like Quentin Tarantino, drink like a bad Irish joke, and shoot without remorse. . . but they will ONLY shoot bad guys.
[ترجمه ترگمان]این دو برادر به عقیده کوئنتین تارانتینو مانند یک شوخی ایرلندی بد می نوشند و بدون پشیمانی شلیک می کنند، اما فقط به آدم های بد شلیک می کنند
[ترجمه گوگل]این دو برادر مانند کوئنتین تارانتینو را میشنوند، مانند یک جوک ایرلندی بد می نوشند و بدون تفکر می روند اما آنها تنها بچه های بد را می کشند


کلمات دیگر: