در داخل کشور یا سرزمین، درون اقلیمی، درون سرزمینی، دورازدریا، واقع درداخل یا درون کشور، ییلاقی، نواحی داخل کشور
upcountry
در داخل کشور یا سرزمین، درون اقلیمی، درون سرزمینی، دورازدریا، واقع درداخل یا درون کشور، ییلاقی، نواحی داخل کشور
انگلیسی به فارسی
در داخل کشور یا سرزمین، درون اقلیمی، درون سرزمینی
درون سرزمین، درون اقلیم، درونبخش
کشور، نواحی داخل کشور، ییلاقی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, or located in the inland part of a country or region.
• مشابه: interior
• مشابه: interior
- upcountry counties
[ترجمه ترگمان] کشور
[ترجمه گوگل] شهرستانها
[ترجمه گوگل] شهرستانها
- an upcountry accent
[ترجمه ترگمان] لهجه upcountry
[ترجمه گوگل] یک لهجه اکشن
[ترجمه گوگل] یک لهجه اکشن
اسم ( noun )
• : تعریف: the interior part of a country or region.
• مشابه: interior
• مشابه: interior
قید ( adverb )
• : تعریف: in, near, or in the direction of the interior of an area or country.
- traveling upcountry
[ترجمه ترگمان] سفر در کشور
[ترجمه گوگل] سفر به خارج کشور
[ترجمه گوگل] سفر به خارج کشور
• interior of a country
جملات نمونه
1. I run a cattle station some miles up-country.
[ترجمه ترگمان]من یه پمپ بنزین رو چند مایلی اداره می کنم
[ترجمه گوگل]من یک ایستگاه گاو را چندین مایل به سر می بردم
[ترجمه گوگل]من یک ایستگاه گاو را چندین مایل به سر می بردم
2. We'll travel up-country by horse tomorrow.
[ترجمه ترگمان]فردا با اسب سفر خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما فردا با اسب فردا سفر خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما فردا با اسب فردا سفر خواهیم کرد
3. Some people find up-country customs strange.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم آداب و رسوم این کشور را عجیب می دانند
[ترجمه گوگل]برخی افراد آداب و رسوم کشور را عجیب می بینند
[ترجمه گوگل]برخی افراد آداب و رسوم کشور را عجیب می بینند
4. We went up-country to Ballarat.
[ترجمه ترگمان] ما به کشور \"Ballarat\" رفتیم
[ترجمه گوگل]ما به بالارات رفتیم
[ترجمه گوگل]ما به بالارات رفتیم
5. She had not expected a prompt reply to her request; teachers were so hard to get up-country.
[ترجمه ترگمان]او انتظار نداشت جوابی فوری به درخواست او بدهد؛ معلم ها به قدری سخت بودند که از این کشور خارج شوند
[ترجمه گوگل]او انتظار پاسخ سریع به درخواست او را نداشت؛ معلمان خیلی دشوار بود که کشور را بسازند
[ترجمه گوگل]او انتظار پاسخ سریع به درخواست او را نداشت؛ معلمان خیلی دشوار بود که کشور را بسازند
6. You said you wanted to own a house upcountry, is this still your dream?
[ترجمه ترگمان]تو گفتی که می خواهی خانه ای در upcountry داشته باشی، این هنوز رویای تو است؟
[ترجمه گوگل]شما گفتید میخواهید یک کشور خانه داشته باشید، این هنوز رویای شماست؟
[ترجمه گوگل]شما گفتید میخواهید یک کشور خانه داشته باشید، این هنوز رویای شماست؟
7. The horn is OK appreciably ground is twisted upcountry, should inspect try audition effect actually to decide.
[ترجمه ترگمان]این شاخ به شکل قابل ستایشی در کشور پاکستان شکل می گیرد و باید بررسی شود که آزمایش بازیگری واقعا برای تصمیم گیری در مورد آن انجام شود
[ترجمه گوگل]شاخ خوب است به طور قابل ملاحظه ای زمین پیچیده کشور، باید بررسی امتحان آزمایشی در واقع به تصمیم گیری
[ترجمه گوگل]شاخ خوب است به طور قابل ملاحظه ای زمین پیچیده کشور، باید بررسی امتحان آزمایشی در واقع به تصمیم گیری
8. My reasons to go upcountry are varied.
[ترجمه ترگمان]دلایل من برای رفتن به کشور، متفاوت است
[ترجمه گوگل]دلایل من برای رفتن به بالا کشور متنوع هستند
[ترجمه گوگل]دلایل من برای رفتن به بالا کشور متنوع هستند
9. If he has to travel upcountry, I stay home and take care of the house then.
[ترجمه ترگمان]اگر مجبور باشد به سرزمین upcountry سفر کند، من خانه می مانم و بعد از خانه مراقبت می کنم
[ترجمه گوگل]اگر او مجبور به سفر به خارج از کشور باشد، من در آنجا باقی خواهم ماند و از خانه مراقبت خواهم کرد
[ترجمه گوگل]اگر او مجبور به سفر به خارج از کشور باشد، من در آنجا باقی خواهم ماند و از خانه مراقبت خواهم کرد
10. Head upcountry and discover the uniquely blended Hawaiian, Portuguese, and Mexican cultures — still alive and well among Hawaiian paniolo (cowboys) on the island's giant ranches.
[ترجمه ترگمان]رئیس کشور پاکستان و کشورهای پرتغالی ترکیبی منحصر به فرد، پرتغالی، و مکزیکی - هنوز هم زنده و هم در میان paniolo هاوایی (cowboys)در مزارع بزرگ جزیره هستند
[ترجمه گوگل]سرزمین بالکان و کشف فرهنگ هاوایی، پرتغالی و مکزیکی که منحصر به فرد آن را مخلوط کرده اند - هنوز هم زنده و خوب در میان پاپ کورن هاوایی (کابوی ها) در مزرعه غول پیکر جزیره است
[ترجمه گوگل]سرزمین بالکان و کشف فرهنگ هاوایی، پرتغالی و مکزیکی که منحصر به فرد آن را مخلوط کرده اند - هنوز هم زنده و خوب در میان پاپ کورن هاوایی (کابوی ها) در مزرعه غول پیکر جزیره است
11. I like going upcountry, go to mountains, through rough there are full of.
[ترجمه ترگمان]من از رفتن به سرزمین upcountry خوشم می آید، به کوهستان می روم، از سختی ها و خشونت همه جا پر می شود
[ترجمه گوگل]من دوست دارم که از کشور خارج شوم، به کوه ها بروم، از طریق خشن بودن کامل است
[ترجمه گوگل]من دوست دارم که از کشور خارج شوم، به کوه ها بروم، از طریق خشن بودن کامل است
12. I like going upcountry, go to mountains, through rough grounds where there are full of grasses.
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم به upcountry بروم، به کوه ها بروم، در زمین های ناهموار که پر از علف ها باشد
[ترجمه گوگل]من دوست دارم که از کشور خارج شویم، به کوه ها برویم، از طریق زمینه های سخت که در آن پر از گیاهان وجود دارد
[ترجمه گوگل]من دوست دارم که از کشور خارج شویم، به کوه ها برویم، از طریق زمینه های سخت که در آن پر از گیاهان وجود دارد
13. I started to travel upcountry with friends when I was in high school. I started to like it.
[ترجمه ترگمان]وقتی در دبیرستان بودم شروع به رفتن به سرزمین upcountry کردم از آن خوشم آمد
[ترجمه گوگل]من در دوران تحصیل دبیرستان با دوستانم مسافرت کردم شروع کردم به دوست داشتن
[ترجمه گوگل]من در دوران تحصیل دبیرستان با دوستانم مسافرت کردم شروع کردم به دوست داشتن
14. He comes from the upcountry.
[ترجمه ترگمان]او از سرزمین upcountry می اید
[ترجمه گوگل]او از کشور خارج می شود
[ترجمه گوگل]او از کشور خارج می شود
15. I envied my friends who got a job in upcountry or in the industrial estate after graduated.
[ترجمه ترگمان]به دوستانم که در کشور یا در مناطق صنعتی بعد از فارغ التحصیلی کار پیدا کردند، غبطه می خوردم
[ترجمه گوگل]پس از فارغ التحصیلی به دوستانم که مشغول کار در خارج از کشور و یا در املاک صنعتی بودند غبطه خوردم
[ترجمه گوگل]پس از فارغ التحصیلی به دوستانم که مشغول کار در خارج از کشور و یا در املاک صنعتی بودند غبطه خوردم
کلمات دیگر: