کلمه جو
صفحه اصلی

semipermanent


نیمه جاودان، دارای مدت محدود

انگلیسی به فارسی

نیمه جاودان، دارای مدت محدود


نیمه وقت


انگلیسی به انگلیسی

• temporary, not permanent but lasting for an extended time

جملات نمونه

1. A semi-permanent hair dye will wash out after about three months.
[ترجمه ترگمان]یک رنگ نیمه دائم بعد از حدود سه ماه حمام خواهد شد
[ترجمه گوگل]رنگ موی نیمه دائمی پس از سه ماه شستشو می شود

2. In addition to the expectation of continuity in subcontracting partnerships, larger companies share semi-permanent trading agreements and are often stockholders in rival firms.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر انتظار تداوم در شراکت دست دوم، شرکت های بزرگ تر قراردادهای تجاری نیمه دایم را به اشتراک می گذارند و اغلب در شرکت های رقیب سهامداران هستند
[ترجمه گوگل]علاوه بر انتظارات پیوستگی در مشارکت های قراردادی قرارداد، شرکت های بزرگ تر به توافق نامه های نیمه دائمی تجاری توافق دارند و اغلب سهامداران شرکت های رقیب هستند

3. San Diego has the ability to get into a semi-permanent rotation of warm-weather cities that host the Super Bowl.
[ترجمه ترگمان]سن دیگو توانایی این را دارد که به گردش نیمه دایمی شهره ای گرم - هوایی که میزبان سوپر بول است تبدیل شود
[ترجمه گوگل]سان دیگو توانایی تبدیل شدن به یک چرخش نیمه دائمی از شهرهای گرم آب و هوا که میزبان Super Bowl است

4. It's a semi-permanent, non-ammonia, non-peroxide colouring solution that looks perfectly natural but adds beautiful shine, gloss and vibrancy.
[ترجمه ترگمان]این یک محلول semi، غیر permanent، غیر ammonia و غیر - است که کاملا طبیعی به نظر می رسد، اما درخشش زیبایی، برق و طراوت می بخشد
[ترجمه گوگل]این یک راه حل رنگ آمیزی نیمه دائمی، غیر آمونیاک و غیر پراکسید است که به نظر کاملا طبیعی است اما زیبایی درخشش، براق و لرزش ایجاد می کند

5. After clearance, rice is cultivated, followed by soya beans and maize and eventually semi-permanent pastures are established.
[ترجمه ترگمان]پس از پاک سازی، برنج کشت می شود و به دنبال آن سویا و ذرت و در نهایت مراتع نیمه دایمی تاسیس می شوند
[ترجمه گوگل]پس از برداشت، برنج کشت می شود، به دنبال آن سویا و ذرت و در نهایت مراتع نیمه دائمی ایجاد می شود

6. There are no ground rules for knowing how to handle these semi-permanent relationships in the context of the larger family circle.
[ترجمه ترگمان]هیچ قاعده پایه ای برای دانستن چگونگی رسیدگی به این روابط نیمه دائم در بافت دایره خانوادگی بزرگ تر وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ قاعده ای برای دانستن اینکه چگونه این روابط نیمه دائمی را در چارچوب حلقه بزرگتر خانواده تطبیق دهیم وجود ندارد

7. An outraged movie like Stone's intrudes upon a semipermanent mourning.
[ترجمه ترگمان]یک فیلم خشمگین مثل intrudes استون در حال سوگواری برای سوگواری
[ترجمه گوگل]یک فیلم ناخوشایند مانند استون بر سر عزیزی نیمهوار متوسل می شود

8. Objective To investigate the growth of candida albicans on thermal cycled semipermanent soft lining materials.
[ترجمه ترگمان]هدف از این تحقیق، بررسی رشد of albicans بر روی مواد لایه پوشش نرم فشار گرمایی می باشد
[ترجمه گوگل]هدف: به منظور بررسی رشد کاندیدا آلبیکنس در مواد پوشش دهنده نرم افزاری نیمه پایدار حرارتی

9. When the collection grows bigger, he hopes to set up a semipermanent museum for these books, returning them to their original lives: browsing copies.
[ترجمه ترگمان]وقتی مجموعه بزرگ تر می شود، او امیدوار است که یک موزه semipermanent برای این کتاب ها بسازد و آن ها را به زندگی اصلی خود برگرداند: browsing نسخه
[ترجمه گوگل]هنگامی که این مجموعه بزرگتر می شود، او امیدوار است که موزه نیمه پایانی برای این کتاب ها را راه اندازی کند و آنها را به نسخه های نسخه اصلی خود بازگرداند

پیشنهاد کاربران

نیمه پایدار


کلمات دیگر: