کلمه جو
صفحه اصلی

replier


پاس  دهنده

انگلیسی به فارسی

پاسخ دهنده


انگلیسی به انگلیسی

• responder, one who answers

جملات نمونه

1. My reply may not have been polite, but he asked for it.
[ترجمه ترگمان]جواب من ممکن است مودبانه نبوده باشد، اما از او خواست که این کار را بکند
[ترجمه گوگل]پاسخ من ممکن است مودبانه نباشد اما او از آن درخواست کرد

2. 'I don't think so!' she replied tartly.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم! به تندی جواب داد:
[ترجمه گوگل]'من فکر نمی کنم تا!' او با صدای بلند جواب داد

3. He did not reply to her question right away.
[ترجمه ترگمان]او به سوال او جواب نداد
[ترجمه گوگل]او به سؤال او پاسخ نداد

4. The pupils replied in one voice.
[ترجمه ترگمان]شاگردها با صدای بلند جواب می دادند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان با یک صدای پاسخ دادند

5. He replied to that charge scornfully.
[ترجمه ترگمان]او با لحنی تحقیر آمیز جواب داد:
[ترجمه گوگل]او به طرز محکمی پاسخ داد

6. In business, a prompt reply is imperative.
[ترجمه ترگمان]در کسب وکار پاسخ سریع ضروری است
[ترجمه گوگل]در کسب و کار، یک پاسخ سریع ضروری است

7. A lot of people replied to our advertisement.
[ترجمه ترگمان]خیلی از مردم به آگهی ما جواب دادند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم به تبلیغات ما پاسخ دادند

8. She replied in but a feeble voice.
[ترجمه ترگمان]زن با صدای ضعیفی جواب داد:
[ترجمه گوگل]او پاسخ داد، اما صدای ضعیف

9. I have just received his reply.
[ترجمه ترگمان]من فقط جواب او را دریافت کرده ام
[ترجمه گوگل]من فقط پاسخ خود را دریافت کرده ام

10. She waved her hand in reply.
[ترجمه ترگمان]زن دستش را به علامت نفی تکان داد
[ترجمه گوگل]او دستش را در پاسخ داد

11. He gave a non-committal grunt in reply.
[ترجمه ترگمان]او در جواب خر خر کوتاهی کرد
[ترجمه گوگل]او در پاسخ پاسخ داد: 'نه'

12. The Prime Minister's reply was met with howls of laughter from the opposition frontbench.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر با فریادهای \"frontbench\"، پاسخ نخست وزیر را شنید
[ترجمه گوگل]پاسخ نخست وزیر با صدای خنده از جنبش اپوزیسیون روبرو شد

13. She only replied with a smile.
[ترجمه ترگمان]او فقط با لبخند جواب داد
[ترجمه گوگل]او تنها با یک لبخند پاسخ داد

14. He did not even have the courtesy to reply to my fax.
[ترجمه ترگمان]حتی جرات جواب دادن به فر فاکس را هم نداشت
[ترجمه گوگل]او حتی مجاز به پاسخ به فکس من نبود


کلمات دیگر: