بازار گرم، بازار پررونق، بازاری که بر وفق مراد فروشنده است
seller's market
بازار گرم، بازار پررونق، بازاری که بر وفق مراد فروشنده است
انگلیسی به فارسی
بازار گرم، بازار پررونق، بازاری که بر وفق مراد فروشنده است
انگلیسی به انگلیسی
• market in which sellers have an advantage due to a surplus of customers and/or lack of sellers
مترادف و متضاد
advantageous position for those selling
Synonyms: bullish market, bull market, consumer demand, land-office business, roaring trade, short supply, steady demand
جملات نمونه
1. Metronidazole materials market rapidly from a seller's market buyer's market, industry competition to enter the white - hot.
[ترجمه ترگمان]بازار مواد Metronidazole به سرعت از بازار خریدار بازار خریدار، رقابت صنعت برای ورود به بازار سفید - داغ استفاده می کند
[ترجمه گوگل]بازار مواد مترونیدازول به سرعت از بازار خریدار بازار فروشنده، رقابت صنعت برای ورود به سفید گرم است
[ترجمه گوگل]بازار مواد مترونیدازول به سرعت از بازار خریدار بازار فروشنده، رقابت صنعت برای ورود به سفید گرم است
2. Want creation to give new seller's market, its premise depends on know and holding's market character.
[ترجمه ترگمان]تمایل به ایجاد بازار فروش جدید، فرض آن بستگی به دانستن و حفظ شخصیت بازار دارد
[ترجمه گوگل]ایجاد خلق و خوی برای فروش بازار جدید فروشنده، فرضیه آن بستگی به شخصیت بازار شناخت و نگهداری دارد
[ترجمه گوگل]ایجاد خلق و خوی برای فروش بازار جدید فروشنده، فرضیه آن بستگی به شخصیت بازار شناخت و نگهداری دارد
3. Chinese automobile industry has transformed quickly from seller's market for a's market.
[ترجمه ترگمان]صنعت اتومبیل چین به سرعت از بازار فروشنده به بازار تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]صنعت خودرو چینی به سرعت از بازار فروشنده برای بازار در حال تغییر است
[ترجمه گوگل]صنعت خودرو چینی به سرعت از بازار فروشنده برای بازار در حال تغییر است
4. Second, seller's market to buyers'market transition.
[ترجمه ترگمان]دوم، بازار فروشنده برای گذار بازار خریدار
[ترجمه گوگل]دوم، بازار فروش به بازار گذار خریداران
[ترجمه گوگل]دوم، بازار فروش به بازار گذار خریداران
5. This is not a seller's market, however.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این بازار فروشنده نیست
[ترجمه گوگل]با این وجود این بازار فروش نیست
[ترجمه گوگل]با این وجود این بازار فروش نیست
6. In certain price range, the seller's market to the buyers' market transition, the investment in real estates will make money the effect short-term also to reduce.
[ترجمه ترگمان]در محدوده مشخص قیمت، بازار فروشنده به گذار بازار خریداران، سرمایه گذاری در املاک و مستغلات نیز برای کاهش اثر کوتاه مدت هزینه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]در محدوده خاص قیمت، بازار فروشنده به انتقال بازار خریداران، سرمایه گذاری در املاک و مستغلات باعث می شود پول کوتاه مدت اثر نیز برای کاهش
[ترجمه گوگل]در محدوده خاص قیمت، بازار فروشنده به انتقال بازار خریداران، سرمایه گذاری در املاک و مستغلات باعث می شود پول کوتاه مدت اثر نیز برای کاهش
7. TV dramas' great value and demand make a large number of independent television production companies emerged to become TV dramas'"seller's market".
[ترجمه ترگمان]نمایش های تلویزیونی ارزش زیادی دارند و تقاضا باعث می شود تعداد زیادی از شرکت های تولید کننده تلویزیون مستقل به بازار \"فروشنده\" تبدیل شوند
[ترجمه گوگل]ارزش ارزشمند و تقاضای تلویزیون های تلویزیونی، تعداد زیادی از شرکت های تولید تلویزیون مستقل را به بازار تلویزیون های تلویزیونی تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]ارزش ارزشمند و تقاضای تلویزیون های تلویزیونی، تعداد زیادی از شرکت های تولید تلویزیون مستقل را به بازار تلویزیون های تلویزیونی تبدیل کرد
8. Housing became a seller's market, and prices zoomed up.
[ترجمه ترگمان]اسکان تبدیل به بازار فروشنده شد و قیمت ها بالا رفت
[ترجمه گوگل]مسکن تبدیل شد به بازار فروشنده، و قیمت ها بزرگ شده است
[ترجمه گوگل]مسکن تبدیل شد به بازار فروشنده، و قیمت ها بزرگ شده است
9. We just can't afford to buy a house at the moment. It's a seller's market, and there's nothing we can do about it.
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم در آن لحظه یک خانه بخریم بازار فروش است و هیچ کاری از دست ما بر نمی اید
[ترجمه گوگل]ما فقط نمی توانیم در حال حاضر خانه ای را بخریم این یک بازار فروشنده است و چیزی در مورد آن نمی توانیم انجام دهیم
[ترجمه گوگل]ما فقط نمی توانیم در حال حاضر خانه ای را بخریم این یک بازار فروشنده است و چیزی در مورد آن نمی توانیم انجام دهیم
10. In the world of entry permits and panic it is always a seller's market.
[ترجمه ترگمان]در دنیای اجازه ورود و وحشت، همیشه بازار یک فروشنده است
[ترجمه گوگل]در جهان مجوز ورود و هراس آن همیشه یک بازار فروشنده است
[ترجمه گوگل]در جهان مجوز ورود و هراس آن همیشه یک بازار فروشنده است
11. Could not a free seaman in Port Philip properly have taken full advantage of a seller's market?
[ترجمه ترگمان]آیا یک دریانورد آزاده در پورت فیلیپ به درستی از بازار فروشنده سود می برد؟
[ترجمه گوگل]آیا یک دریانورد آزاد در پورت فیلیپ به درستی توانست از یک بازار فروشنده استفاده کند؟
[ترجمه گوگل]آیا یک دریانورد آزاد در پورت فیلیپ به درستی توانست از یک بازار فروشنده استفاده کند؟
12. While we see a buyer's market in terms of property, it is a seller's market for the financiers.
[ترجمه ترگمان]در حالی که ما یک بازار خریدار را از لحاظ دارایی می بینیم، این یک بازار فروشنده برای سرمایه گذاران است
[ترجمه گوگل]در حالیکه ما بازار خریدار را از لحاظ اموال می بینیم، این یک بازار فروشنده برای سرمایه داران است
[ترجمه گوگل]در حالیکه ما بازار خریدار را از لحاظ اموال می بینیم، این یک بازار فروشنده برای سرمایه داران است
13. Current, the situation of carriage market already turned to's market stage by stage from seller's market.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، وضعیت بازار خودرو از بازار فروشنده به مرحله بازار تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، وضعیت بازار حمل و نقل در حال حاضر به بازار مرحله از مرحله از بازار فروشنده تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، وضعیت بازار حمل و نقل در حال حاضر به بازار مرحله از مرحله از بازار فروشنده تبدیل شده است
14. Under the tobacco fiscal monopoly system, tobacco-industry in China had ever been the name matches the reality monopolization, and tobacco-market had ever been seller's market.
[ترجمه ترگمان]تحت سیستم انحصار مالی دخانیات، صنعت دخانیات در چین همواره با انحصار واقعیت منطبق بود و بازار تنباکو همواره بازار فروشنده بوده است
[ترجمه گوگل]تحت سیستم انحصاری مالیات دخانیات، صنایع تنباکو در چین تا کنون نامی است که انحصار واقعیت را مطابقت می دهد و بازار توتون و تنباکو تا به حال بازار فروش بوده است
[ترجمه گوگل]تحت سیستم انحصاری مالیات دخانیات، صنایع تنباکو در چین تا کنون نامی است که انحصار واقعیت را مطابقت می دهد و بازار توتون و تنباکو تا به حال بازار فروش بوده است
کلمات دیگر: