کلمه جو
صفحه اصلی

women's liberation

انگلیسی به انگلیسی

• women's liberation movement directed towards equal rights for women

جملات نمونه

1. She is into women's liberation.
[ترجمه ترگمان]او در آزادی زنان است
[ترجمه گوگل]او به آزادی زنان است

2. Women's liberation is the liberation of the feminine in the man and the masculine in the woman. Corita Kent
[ترجمه ترگمان]آزادی زنان، آزادی زنان در مرد و مرد مذکر است Corita کنت
[ترجمه گوگل]آزادی زنان آزاد کردن زنانه در مرد و مردانه در زن است کورتای کنت

3. That stereotype speaks less for women's liberation than a society which treats children as a disruptive influence, a social nuisance.
[ترجمه ترگمان]این کلیشه برای آزادی زنان کم تر از یک جامعه است که با کودکان به عنوان یک تاثیر مخرب رفتار می کند، یک مزاحمت اجتماعی
[ترجمه گوگل]این کلیشه برای آزادی زنان کمتر از جامعه ای است که رفتار کودکان را به عنوان یک نفوذ مخرب، ناسازگاری اجتماعی توصیف می کند

4. The Women's Liberation or Feminist Movement was influential in bringing women's issues into public consciousness.
[ترجمه ترگمان]آزادی زنان یا جنبش فمینیستی در آوردن مسائل زنان به آگاهی عمومی تاثیرگذار بود
[ترجمه گوگل]جنبش آزادی زنان یا فمینیست در تأثیر مسائل زنان در آگاهی عمومی تأثیرگذار بود

5. Though the women's liberation movement is a recent development, already there have been such outstanding achievements.
[ترجمه ترگمان]با اینکه جنبش آزادی زنان یک پیشرفت تازه است، اما چنین دستاوردهای برجسته ای وجود داشته است
[ترجمه گوگل]گرچه جنبش آزادی زنان یک پیشرفت اخیر است، در حال حاضر چنین دستاوردهای برجسته ای وجود دارد

6. The women's liberation movement in the nineteen sixties and seventies also changed American life.
[ترجمه ترگمان]جنبش آزادی زنان در دهه های ۱۹ و شصت و هفتاد نیز زندگی آمریکایی را تغییر داد
[ترجمه گوگل]جنبش آزادسازی زنان در دهه شصت و هفتاد و نهم همچنین زندگی آمریکایی را تغییر داد

7. Marxism holds that the extent of women's liberation is a measure of the natural scale of universal human emancipation.
[ترجمه ترگمان]مارکسیسم تاکید می کند که میزان آزادی زنان مقیاسی از مقیاس طبیعی آزادی جهانی انسان است
[ترجمه گوگل]مارکسیسم معتقد است که میزان رهایی زنان، اندازه گیری مقیاس طبیعی رهایی جهانی انسان است

8. This women's liberation movement greatly raised the social status of the women in the Soviet District. As a result, their passion for participating in revolutionary activities was on the upsurge.
[ترجمه ترگمان]جنبش آزادی زنان وضعیت اجتماعی زنان را در منطقه اتحاد جماهیر شوروی به شدت افزایش داد در نتیجه علاقه آن ها به شرکت در فعالیت های انقلابی صعود ناگهانی بود
[ترجمه گوگل]این جنبش رهایی بخش زنان، وضعیت اجتماعی زنان در منطقه شوروی را به شدت افزایش داد در نتیجه، شور و شوق آنها برای شرکت در فعالیت های انقلابی در حال افزایش است

9. When the women's liberation movement appeared, at first only a few housewives gave it open allegiance.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که جنبش آزادی زنان آغاز شد، در ابتدا تنها چند زن خانه دار بیعت خود را اعلام کردند
[ترجمه گوگل]وقتی جنبش آزادی زنان ظاهر شد، در ابتدا تنها چند زن خانه دار به وفاداری باز داد

10. Women's lib is abbreviation of women's liberation, which is the movement for equal rights for women.
[ترجمه ترگمان]lib زنان، مخفف عبارت زنان از آزادی زنان است که جنبش حقوق برابر برای زنان است
[ترجمه گوگل]زنان شلوغ، مخفف آزادی زنان هستند که جنبش حقوق برابر برای زنان است

11. She was caught up in the Women's Liberation Movement.
[ترجمه ترگمان]او در جنبش آزادی زنان دستگیر شد
[ترجمه گوگل]او در جنبش آزادی زنان گرفتار شد

12. The women's liberation movement adopted the designation as its own.
[ترجمه ترگمان]جنبش آزادی زنان این نام را به عنوان خود خود برگزید
[ترجمه گوگل]جنبش رهایی زنان این نام را به عنوان خود تعیین کرده است

13. Women gained political liberty after the Women's Liberation Movement.
[ترجمه ترگمان]پس از جنبش آزادی زنان، زنان آزادی سیاسی کسب کردند
[ترجمه گوگل]زنان پس از جنبش آزادی زنان به آزادی سیاسی دست یافتند

14. 100 women from various women's liberation groups demonstrated on Liberty Island, August 1970.
[ترجمه ترگمان]۱۰۰ زن از گروه های مختلف آزادی زنان در ۸ اوت ۱۹۷۰ در جزیره آزادی تظاهرات کردند
[ترجمه گوگل]100 زن از گروه های آزادی های مختلف زنان در جزیره آزادی در اوت 1970 نشان دادند


کلمات دیگر: