کلمه جو
صفحه اصلی

witness stand


(حقوق) جایگاه شهود (انگلیس: witness-box هم می گویند)، دادگاه محلی که شاهد در انجا ایستاده و شهادت میدهد

انگلیسی به فارسی

(دادگاه) محلی که شاهد در انجا ایستاده و شهادتمی‌دهد


شاهد ایستاده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the place in a court of law from which a witness testifies.
مشابه: stand

• place where witnesses in a trial stand

مترادف و متضاد

place for witness testimony


Synonyms: dock, testimony box, witness box


جملات نمونه

1. She displayed no emotion on the witness stand.
[ترجمه ترگمان]او هیچ گونه هیجانی در جایگاه شهود به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]او در جلسه شاهد هیچ احساسی را نشان نداد

2. He proved overconfident on the witness stand, misremembering a key piece of evidence.
[ترجمه ترگمان]بیش از حد بیش از حد به خود مغرور و مغرور نشان داده بود
[ترجمه گوگل]او بر روی صحنه شاهد تضعیف شد و به یک تئوری کلیدی سرچشمه گرفت

3. He swore it on the witness stand.
[ترجمه ترگمان] اون به جایگاه شهود قسم خورد
[ترجمه گوگل]او آن را در ایستاده شاهد سوگند یاد کرد

4. She was asked to take the witness stand and was then cross-examined by the state attorney.
[ترجمه ترگمان]از او خواسته شد که جایگاه شهود را بپذیرد و سپس از طرف وکیل ایالتی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]از او خواسته شد که شاهد ایستاده و سپس توسط وکیل دولتی مورد بررسی قرار گیرد

5. She brazened through the accusation from the witness stand.
[ترجمه ترگمان]او از اتهامات وارده در جایگاه شهود استفاده کرد
[ترجمه گوگل]او از طریق اتهامات متهمان از سوی شاهد سر بر آورد

6. Erik stepped down from the witness stand this week after 15 days of testimony.
[ترجمه ترگمان]اریک این هفته پس از ۱۵ روز شهادت از جایگاه شاهد کناره گیری کرد
[ترجمه گوگل]اریک پس از گذشت 15 روز از شهادت، این تظاهرات را از این تظاهرات خارج کرد

7. Erik Menendez ended his 15-day stretch on the witness stand by introducing an allegation that his entertainment-executive father might have killed somebody.
[ترجمه ترگمان]اریک Menendez به سخنرانی ۱۵ روزه خود در جایگاه شهود خاتمه داد و ادعا کرد که پدر اجرایی او ممکن است کسی را کشته باشد
[ترجمه گوگل]اریک منندز 15 روزه خود را در جلسه شاهد با ارائه یک ادعا مبنی بر اینکه پدرش سرگرمی-اجرایی ممکن است کسی را کشته باشد به پایان رساند

8. First on the witness stand was Neill Freeman, a forensic accountant who traces assets in legal disputes.
[ترجمه ترگمان]ابتدا در جایگاه شهود، Neill فریمن، یک حسابدار قانونی که دارایی خود را در اختلافات حقوقی رد می کند، بود
[ترجمه گوگل]ابتدا در جایگاه شاهد، نیل فریمن، حسابدار قانونی بود که دارایی ها را در اختلافات قانونی آشکار می کرد

9. He sat on the witness stand for four full days.
[ترجمه ترگمان]چهار روز تمام روی جایگاه شهود نشست
[ترجمه گوگل]او چهار روز کامل در ایستاده شاهد ایستاده بود

10. Butch, on the witness stand, had called it a fake.
[ترجمه ترگمان]Butch، در جایگاه شهود، آن را جعلی خوانده بود
[ترجمه گوگل]بوتچ، در جایگاه شاهد، این را جعل نامیده بود

11. Erik testified on the witness stand that his father sexually abused him from age 6 until days before the killings.
[ترجمه ترگمان]اریک در شهادت شاهدان شهادت داد که پدرش ۶ سال پیش از این قتل ها از او سو استفاده کرده است
[ترجمه گوگل]اریک در مورد شاهد ادعا کرد که پدرش او را از سن 6 سالگی تا چند روز قبل از قتل، مورد آزار جنسی قرار داده است

12. Kenneff had taken the witness stand soon after court convened.
[ترجمه ترگمان]دادگاه پس از جلسه جلسه دادگاه شهادت دادگاه را گرفته بود
[ترجمه گوگل]کننف به زودی پس از تشکیل جلسه دادگاه شاهد ظاهر شد

13. He took the witness stand to explain.
[ترجمه ترگمان] اون شاهد رو گرفت تا توضیح بده
[ترجمه گوگل]او برای توضیح دادن، شاهد ایستاده بود

14. When I went to the witness stand, I had stage fright.
[ترجمه ترگمان]وقتی به جایگاه شهود رفتم وحشت زده شدم
[ترجمه گوگل]وقتی به جایگاه شاهد رفتم، مرا فریب زد

15. Maggie maintained on the witness stand that theirs had been a case of platonic love.
[ترجمه ترگمان]مگی در جایگاه شهود تاکید کرد که مورد عشق افلاطونی هم قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]مگی در موضع شاهد ایستاده بود که در مورد عشق پلوتانی به آنها اشاره شده است


کلمات دیگر: