کلمه جو
صفحه اصلی

upholder


حامی، نگاه دارنده

انگلیسی به فارسی

حامی، پشتیبان، مدافع، حافظ، نگهبان


نگهدارنده


انگلیسی به انگلیسی

• supporter, one who maintains and defends
the upholder of a particular tradition or system is someone who believes strongly in it and will support it when it is threatened.

جملات نمونه

1. You scientists, you upholders of the social contract, gloat like other mortals when somebody makes a mistake?
[ترجمه ترگمان]شما دانشمندان، شما از قرارداد اجتماعی آگاه هستید، مانند دیگر انسان های فانی که یک نفر اشتباه می کند، از این قرارداد اجتماعی لذت می برید؟
[ترجمه گوگل]شما دانشمندان، شما طرفداران قرارداد اجتماعی، زمانی که کسی یک اشتباه را مرتکب می شود، مانند سایر مرگ و میر ها، غم انگیز است؟

2. The upholder, rueful harbinger of death, Waits with impatience for the dying breath.
[ترجمه ترگمان]قاصد سرشار از انتظار مرگ که با بی صبری منتظر نفس مرگ می ماند
[ترجمه گوگل]نگهدارنده، پیشگویی پرشور مرگ، با بی حوصله برای نفس کشیدن، منتظر است

3. Upholders of the scientific faith shudder at the implications of having to mix it with such irredeemably subjective and impure elements.
[ترجمه ترگمان]upholders از ایمان علمی به مفاهیم اینکه باید آن را با عناصر ناپاک و ناپاک ترکیب کند، برخود لرزید
[ترجمه گوگل]حامیان علم علم، دلالت بر این دارد که آن را با چنین عناصر ذاتی و ناسازگارانه ترکیب کند

4. Lord, you are the upholder of my life.
[ترجمه ترگمان]خدایا، تو مدافع زندگی من هستی
[ترجمه گوگل]پروردگارا، شما نگهبان زندگی من هستید

5. China is in every way an upholder of peace and a facilitator of stability.
[ترجمه ترگمان]چین به هر طریق an صلح و تسهیل کننده ثبات است
[ترجمه گوگل]چین در هر صورت صاحب صلح و تسهیل کننده ثبات است

6. The King is a Buddhist and Upholder of religions.
[ترجمه ترگمان]پادشاه یک بودایی و upholder از ادیان است
[ترجمه گوگل]پادشاه یک بودایی و حامی ادیان است

7. Sunday columnists will already be preparing analysis pieces on how the upholder of school standards was finally assassinated by New Labour.
[ترجمه ترگمان]مقاله نویسان یکشنبه هم اکنون در حال آماده سازی قطعات تحلیلی درباره نحوه ترور استانداردهای مدارس در نهایت توسط حزب کارگر جدید خواهند بود
[ترجمه گوگل]روزنامهنگاران روز یکشنبه در حال آماده سازی بخشهای تجزیه و تحلیل در مورد چگونگی دستکاری استانداردهای مدرسه توسط کار جدید است

8. So all were seen by their subjects in their role as peace-keepers, and also as upholders and definers of customary law.
[ترجمه ترگمان]همه آن ها در نقش خود به عنوان peace، و همچنین upholders و definers قانون عرفی، مورد توجه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]بنابراین همه آنها در نقش خود به عنوان صلحبانان، و همچنین به عنوان صاحب نظران و تعاریف قانون عرفی دیده می شود

9. When I saw it a little later, I thought it was a really great film, especially in that it emphasized that America was no longer an upholder of justice.
[ترجمه ترگمان]زمانی که کمی بعد آن را دیدم، فکر کردم فیلم واقعا فوق العاده ای است، به خصوص در آن تاکید کرد که آمریکا دیگر طرفدار عدالت نیست
[ترجمه گوگل]وقتی آن را کمی بعد دیدم، فکر کردم این یک فیلم واقعا عالی بود، مخصوصا در آن تأکید داشت که آمریکا دیگر از عدالت برخوردار نیست

10. Yet that is exactly the attitude of the average upholder of marriage.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این دقیقا طرز فکر ازدواج معمولی است
[ترجمه گوگل]با این حال این دقیقا همان نگرش متوسطه متاهل ازدواج است

11. The Hindu god of friendship and alliances, usually invoked together with Varuna as an upholder of order, punisher of falsehood, supporter of heaven and earth, and bringer of rain.
[ترجمه ترگمان]خدای هندو دوستی و اتحاد معمولا با Varuna به عنوان an از نظم، punisher از دروغ، حامی بهشت و زمین، و آورنده باران به هم متوسل می شوند
[ترجمه گوگل]خدای هندو دوستی و اتحاد، که معمولا با وارونا به عنوان صاحب نظم، مجازات دروغ، طرفدار بهشت ​​و زمین و باران است

12. Be as a lamp unto them that walk in darkness, a joy to the sorrowful, a sea for the thirsty, a haven for the distressed, an upholder and defender of the victim of oppression.
[ترجمه ترگمان]مثل چراغی باشد که در تاریکی راه می روند، خوشی برای the، یک دریا برای تشنه، یک دریا برای عطش، و مدافع حقوق و مدافع ظلم و distressed
[ترجمه گوگل]به عنوان یک چراغ برای کسانی که در تاریکی راه می روند، شادی به غم و اندوه، دریا برای تشنگی، پناهگاه برای مضطرب، نگهدارنده و مدافع قربانی ظلم و ستم

13. He tried to give the impression of being an unbiased, objective upholder of the law. He was not, however, totally closed to honesty and fairness.
[ترجمه ترگمان]او تلاش کرد تا تاثیر تعصب و بی طرفی در قانون را به مردم القا کند با این حال، او کاملا به صداقت و عدالت سپرده نشده بود
[ترجمه گوگل]او سعی کرد تا برداشتی از یک قانونگر بی طرف و هدفمند داشته باشد با این حال، او کاملا به صداقت و انصاف نرسیده است

14. On the evening of 24 May 194 British lieutenant commander Malcolm Wanklyn, in command of the submarine Upholder, sighted an enemy troop convoy strongly escorted by destroyers off Sicily.
[ترجمه ترگمان]در شب ۲۴ مه، یک ستوان یکم بریتانیایی به نام مالکوم Wanklyn فرمانده زیردریایی upholder، یک کاروان نیروهای دشمن را دید که به شدت توسط destroyers از سیسیل اسکورت می شد
[ترجمه گوگل]در شب 24 مه 194، مالکوم Wanklyn، فرمانده ارشد بریتانیا، در فرمان Upholder زیردریایی، یک نیروی دشمن را که به شدت توسط ویرانگرهای سیسیل حمل می شد، دید


کلمات دیگر: