(کامپیوتر) بانک حافظه
memory bank
(کامپیوتر) بانک حافظه
انگلیسی به انگلیسی
• memory slot, connection for a memory chip
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] بانک حافظه .
جملات نمونه
1. Eight bit-planes per memory bank allows 256 levels of the associated primary colour to be represented.
[ترجمه ترگمان]هشت هواپیما برای هر بانک حافظه به ۲۵۶ سطح از رنگ اولیه مربوطه اجازه می دهد تا نمایش داده شوند
[ترجمه گوگل]هشت بیتی در هر بنا به حافظه اجازه می دهد تا 256 سطوح رنگ اصلی مرتبط نمایش داده شود
[ترجمه گوگل]هشت بیتی در هر بنا به حافظه اجازه می دهد تا 256 سطوح رنگ اصلی مرتبط نمایش داده شود
2. The three memory banks represent the red, green and blue components of the image seen on the television monitor.
[ترجمه ترگمان]این سه بانک حافظه، اجزای قرمز، سبز و آبی تصویر مشاهده شده در صفحه تلویزیون را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]سه بانک حافظه، اجزای قرمز، سبز و آبی تصویر نمایش داده شده روی مانیتور تلویزیون را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]سه بانک حافظه، اجزای قرمز، سبز و آبی تصویر نمایش داده شده روی مانیتور تلویزیون را نشان می دهند
3. The digital images held in the memory banks are converted to television signals which are displayed on the monitor.
[ترجمه ترگمان]تصاویر دیجیتالی که در بانک های حافظه نگهداری می شوند به سیگنال های تلویزیونی تبدیل می شوند که بر روی نمایشگر نمایش داده می شوند
[ترجمه گوگل]تصاویر دیجیتالی که در بانکهای حافظه ذخیره می شوند، به سیگنال های تلویزیونی تبدیل می شوند که بر روی مانیتور نمایش داده می شوند
[ترجمه گوگل]تصاویر دیجیتالی که در بانکهای حافظه ذخیره می شوند، به سیگنال های تلویزیونی تبدیل می شوند که بر روی مانیتور نمایش داده می شوند
4. What implants a salad in the memory banks is the salad dressing.
[ترجمه ترگمان]چیزی که در بانک های حافظه کاشت می شود سس سالاد است
[ترجمه گوگل]آنچه که یک سالاد را در بانکهای حافظه بکار می برد، سس سالاد است
[ترجمه گوگل]آنچه که یک سالاد را در بانکهای حافظه بکار می برد، سس سالاد است
5. They functioned as the living and growing memory banks for the entire corporation.
[ترجمه ترگمان]آن ها به عنوان یک بانک زنده و در حال رشد برای کل شرکت فعالیت می کردند
[ترجمه گوگل]آنها به عنوان بانک های حافظه زندگی و رشد برای کل شرکت کار می کردند
[ترجمه گوگل]آنها به عنوان بانک های حافظه زندگی و رشد برای کل شرکت کار می کردند
6. Earlier than that still, and his memory banks were empty.
[ترجمه ترگمان]پیش تر از آن، و بانک های حافظه او خالی بودند
[ترجمه گوگل]پیش از آن هنوز، و بانک های حافظه آن خالی بودند
[ترجمه گوگل]پیش از آن هنوز، و بانک های حافظه آن خالی بودند
7. We boiled your memory banks down into two categories - the rest we threw away, sorry to say.
[ترجمه ترگمان]ما بانک های memory را به دو دسته تقسیم کردیم - بقیه ما از گفتن آن متاسف بودیم
[ترجمه گوگل]ما بانک های حافظه خود را به دو دسته تقسیم کردیم - بقیه ای که ما رها کردیم، متاسفانه گفته می شود
[ترجمه گوگل]ما بانک های حافظه خود را به دو دسته تقسیم کردیم - بقیه ای که ما رها کردیم، متاسفانه گفته می شود
8. Must I replace original memory bank set with a new one or add more memory modules?
[ترجمه ترگمان]آیا باید بانک حافظه اصلی را با یک یا چند ماژول حافظه جدید جایگزین کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم بانکی اصلی حافظه را با یک جدید جایگزین کنم یا ماژول های حافظه بیشتری اضافه کنیم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم بانکی اصلی حافظه را با یک جدید جایگزین کنم یا ماژول های حافظه بیشتری اضافه کنیم؟
9. Each memory bank holds its own wave set.
[ترجمه ترگمان]هر بانک حافظه مجموعه موج مختص خود را دارد
[ترجمه گوگل]هر بانک حافظه مجموعه خود را دارد
[ترجمه گوگل]هر بانک حافظه مجموعه خود را دارد
10. Thank you for your part in filling my Memory Bank.
[ترجمه ترگمان]از سهم شما در پر کردن بانک my متشکرم
[ترجمه گوگل]از شما بخاطر بخشی از پر کردن حافظه بانک خود سپاسگزارم
[ترجمه گوگل]از شما بخاطر بخشی از پر کردن حافظه بانک خود سپاسگزارم
11. The memory bank, in turn, activates the electronic circuits; the window closes, the door opens, hopefully the cat comes in, and the automatic telephone goes into action; right?
[ترجمه ترگمان]بانک حافظه به نوبه خود مدارهای الکترونیکی را فعال می کند؛ پنجره بسته می شود، در باز می شود، با امید به اینکه گربه وارد شود، و تلفن اتوماتیک وارد عمل می شود؛ درست است؟
[ترجمه گوگل]بانک حافظه، به نوبه خود، مدارهای الکترونیکی را فعال می کند؛ پنجره بسته می شود، درب باز می شود، امیدوارم گربه وارد شود، و تلفن خودکار به عمل می آید؛ درست؟
[ترجمه گوگل]بانک حافظه، به نوبه خود، مدارهای الکترونیکی را فعال می کند؛ پنجره بسته می شود، درب باز می شود، امیدوارم گربه وارد شود، و تلفن خودکار به عمل می آید؛ درست؟
12. Memory bank population error!
[ترجمه ترگمان]خطای جمعیت بانک حافظه!
[ترجمه گوگل]خطای جمعیت بانک بانکی!
[ترجمه گوگل]خطای جمعیت بانک بانکی!
13. An interrupt handler reads the register and provides messages indicating which memory bank caused the parity error.
[ترجمه ترگمان]یک مربی وقفه، رجیستر را می خواند و پیام هایی را فراهم می کند که نشان می دهد بانک حافظه خطای برابری را ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]دستگیر کننده وقفه می نویسد که ثبت نام می کند و پیام هایی را نشان می دهد که نشان می دهد که کدام بانک حافظه خطای شباهت را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]دستگیر کننده وقفه می نویسد که ثبت نام می کند و پیام هایی را نشان می دهد که نشان می دهد که کدام بانک حافظه خطای شباهت را ایجاد می کند
14. I'd like to know where I can find the memory bank brand.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم بدونم کجا میتونم حافظه بانک حافظه رو پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من می خواهم بدانم کجا می توانم نام تجاری بانک حافظه را پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من می خواهم بدانم کجا می توانم نام تجاری بانک حافظه را پیدا کنم
کلمات دیگر: