1. This passage was interpolated into the report.
[ترجمه sevin] این قسمت از متن در گزارش گنجانده شده بود.
[ترجمه ترگمان]این راهرو در گزارش به میان آمد
[ترجمه گوگل]این گذر به گزارش وارد شده است
2. The article has been interpolated.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله آمده است
[ترجمه گوگل]این مقاله درونی شده است
3. These odd assertions were interpolated into the manuscript some time after 1400.
[ترجمه ترگمان]این اظهارات عجیب چندی پس از ۱۴۰۰ به صورت خطی در آمدند
[ترجمه گوگل]این ادعاهای عجیب و غریب بعدها پس از 1400 به مقاله رسید
4. Many lines have been interpolated into the manuscript at a later date.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خطوط در یک تاریخ بعد در این دست نوشته گنجانده شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از خطوط به صورت دستی در نسخه بعدی به ترتیب با هم ادغام شده اند
5. The lines were interpolated into the manuscript at a later date.
[ترجمه ترگمان]در یک تاریخ بعد، این خطوط به درون دست نوشته ها داخل شدند
[ترجمه گوگل]خطوط به صورت دستی در روزنامه به ترتیب به ترتیب الحاق می شوند
6. Close inspection showed that many lines had been interpolated into the manuscript at a later date.
[ترجمه ترگمان]بازرسی نزدیک نشان داد که بسیاری از خطوط در یک تاریخ بعد داخل دست نوشته شده بودند
[ترجمه گوگل]بازرسی های نزدیک نشان داد که بسیاری از خطوط به تاریخ مقرر در مقاله مجددا تزریق شده اند
7. Williams interpolated much spurious matter.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که ویلیامز خیلی جعلی است
[ترجمه گوگل]ویلیامز ماده بسیار فریبنده ای را تعبیه کرد
8. The bonds yield 42 points above the interpolated bond curve.
[ترجمه ترگمان]این پیوندها دارای ۴۲ امتیاز بالاتر از منحنی پیوند درون یابی هستند
[ترجمه گوگل]اوراق قرضه 42 امتیاز بالاتر از منحنی باند اینترپولیتی است
9. Some of the writing seems to have been interpolated at a later date.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که بعضی از نوشته ها در یک قرار بعدی به درون یابی شده اند
[ترجمه گوگل]بعضی از نوشتارها به نظر میرسد در یک تاریخ بعدتر تطبیق داده شده است
10. If I may interpolate a comment, before you continue your speech.
[ترجمه ترگمان]اگر ممکن است قبل از این که سخنرانی خود را ادامه دهید، توضیحی پیدا کنم
[ترجمه گوگل]اگر من ممکن است یک نظر را تداخل کنم، قبل از اینکه سخنرانی خود را ادامه دهید
11. A general algorithm based on interpolate subdivision surface to simulate stationary flexible cloth is presented.
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم کلی مبتنی بر روی سطح زیربخش، برای شبیه سازی یک پارچه انعطاف پذیر ثابت ارائه شده است
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم کلی بر اساس سطح تقسیم interpolate برای شبیه سازی پارچه ثابت قابل انعطاف ارائه شده است
12. Do not interpolate between these temperatures. Consult the factory.
[ترجمه ترگمان]بین این درجه حرارت اظهارنظر نکنید با کارخانه مشورت کنید
[ترجمه گوگل]آیا بین این دماها دخالت نکنید با کارخانه مشورت کنید
13. Interpolate of spatial figure is that completes interpolate algorithm of spatial arch and straight line.
[ترجمه ترگمان]interpolate شکل فضایی این است که الگوریتم درون یابی یک قوس فضایی و خط مستقیم را کامل می کند
[ترجمه گوگل]Interpolate از شکل فضایی است که الگوریتم interpolate قوس فضایی و خط مستقیم را کامل می کند
14. And then elicit different interpolate algorithms in the different conditions.
[ترجمه ترگمان]و سپس الگوریتم های مختلفی را در شرایط مختلف استخراج کنید
[ترجمه گوگل]و سپس الگوریتم های مختلف Interpolate را در شرایط مختلف استخراج می کند