(تلویزیون و ویدئو و غیره: برنامه ای که تماشاگران به راه های مختلف در آن شرکت دارند و می توانند جزئیات آنرا عوض کنند) هم کنشی، فعل و انفعالی، برهم کنش ور، هم کنشی، وابسته به تاثیر متقابل، برهم کنشی، دارای تاثیر بر یکدیگر، بین هم کار کننده
interactive
(تلویزیون و ویدئو و غیره: برنامه ای که تماشاگران به راه های مختلف در آن شرکت دارند و می توانند جزئیات آنرا عوض کنند) هم کنشی، فعل و انفعالی، برهم کنش ور، هم کنشی، وابسته به تاثیر متقابل، برهم کنشی، دارای تاثیر بر یکدیگر، بین هم کار کننده
انگلیسی به فارسی
دارای تاثیر بر یکدیگر
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: acting or able to act with one another or upon one another.
• (2) تعریف: allowing two-way communication between a computer and the person operating it.
• acting reciprocally, acting mutually; communicating (computers)
interactive use of a computer is use in which the user and the computer communicate directly with each other by means of a keyboard and a screen; a technical term in computing.
interactive use of a computer is use in which the user and the computer communicate directly with each other by means of a keyboard and a screen; a technical term in computing.
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] فعل و انفعالی، محاوره ای
[برق و الکترونیک] تعاملی
[ریاضیات] محاوره ای، سؤال و جوابی
[برق و الکترونیک] تعاملی
[ریاضیات] محاوره ای، سؤال و جوابی
جملات نمونه
1. an interactive t. v. program
برنامه ی تلویزیونی برکنشی
2. The technology can be used to produce interactive educational programs.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی می تواند برای تولید برنامه های آموزشی تعاملی به کار رود
[ترجمه گوگل]این فن آوری می تواند برای تولید برنامه های آموزشی تعاملی استفاده شود
[ترجمه گوگل]این فن آوری می تواند برای تولید برنامه های آموزشی تعاملی استفاده شود
3. This will make videogames more interactive than ever.
[ترجمه ترگمان]این کار بازی های ویدیویی را بیشتر از همیشه می سازد
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که بازی های ویدئویی بیش از همیشه تعاملی داشته باشند
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که بازی های ویدئویی بیش از همیشه تعاملی داشته باشند
4. This is an interactive museum where children can actively manipulate the exhibits.
[ترجمه ترگمان]این یک موزه تعاملی است که در آن کودکان می توانند به طور فعال این نمایشگاه را دستکاری کنند
[ترجمه گوگل]این یک موزه تعاملی است که کودکان به طور فعال می توانند نمایشگاه ها را مدیریت کنند
[ترجمه گوگل]این یک موزه تعاملی است که کودکان به طور فعال می توانند نمایشگاه ها را مدیریت کنند
5. The school believes in interactive teaching methods.
[ترجمه ترگمان]این مدرسه به روش های تدریس تعاملی اعتقاد دارد
[ترجمه گوگل]مدرسه به روش های تعاملی آموزش باور دارد
[ترجمه گوگل]مدرسه به روش های تعاملی آموزش باور دارد
6. The psychotherapy is carried out in small interactive groups.
[ترجمه ترگمان]روان درمانی در گروه های کوچک تعاملی انجام می شود
[ترجمه گوگل]روان درمانی در گروه های تعاملی کوچک انجام می شود
[ترجمه گوگل]روان درمانی در گروه های تعاملی کوچک انجام می شود
7. A second analysis program for interactive use was written to provide cost estimates.
[ترجمه ترگمان]دومین برنامه تحلیل برای استفاده تعاملی برای ارایه برآورده ای هزینه نوشته شده است
[ترجمه گوگل]یک برنامه تجزیه و تحلیل دوم برای استفاده تعاملی برای ارزیابی هزینه نوشته شده است
[ترجمه گوگل]یک برنامه تجزیه و تحلیل دوم برای استفاده تعاملی برای ارزیابی هزینه نوشته شده است
8. Look for interactive care, she says, and ask how they discipline children.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که به دنبال مراقبت تعاملی هستید و بپرسید آن ها چطور کودکان را تربیت می کنند
[ترجمه گوگل]او می گوید مراقبت های تعاملی را جستجو کنید و از نحوه نظارت بر کودکان آنها بپرسید
[ترجمه گوگل]او می گوید مراقبت های تعاملی را جستجو کنید و از نحوه نظارت بر کودکان آنها بپرسید
9. The network will provide video-on-demand, interactive games, full-motion video, distance learning, personal communications and data network services.
[ترجمه ترگمان]این شبکه به عرضه ویدیویی، بازی های تعاملی، ویدیو کامل، یادگیری از راه دور، ارتباطات شخصی و خدمات شبکه داده خواهد پرداخت
[ترجمه گوگل]این شبکه ویدئویی بر روی تقاضا، بازی های تعاملی، ویدیو کامل حرکت، آموزش از راه دور، ارتباطات شخصی و خدمات شبکه ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این شبکه ویدئویی بر روی تقاضا، بازی های تعاملی، ویدیو کامل حرکت، آموزش از راه دور، ارتباطات شخصی و خدمات شبکه ارائه می دهد
10. The factory, an interactive site celebrating color and artistry, has two floors, with a different emphasis on each.
[ترجمه ترگمان]این کارخانه که یک مکان تعاملی برای تجلیل از رنگ و هنر است، دارای دو طبقه با تاکید متفاوت روی هر کدام است
[ترجمه گوگل]کارخانه، یک سایت تعاملی که رنگ و آرمسترانت را جشن می گیرد، دارای دو طبقه است، با تاکید بر هر کدام
[ترجمه گوگل]کارخانه، یک سایت تعاملی که رنگ و آرمسترانت را جشن می گیرد، دارای دو طبقه است، با تاکید بر هر کدام
11. Many of the technologies are being transferred from interactive television, a much-hyped offering that has not materialized.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این تکنولوژی ها از تلویزیون تعاملی به خارج انتقال داده می شوند، و این پیشنهاد به شدت مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]بسیاری از فناوری ها از تلویزیون تعاملی منتقل می شوند، که یک پیشنهاد بسیار زیاد است که تحقق نیافته است
[ترجمه گوگل]بسیاری از فناوری ها از تلویزیون تعاملی منتقل می شوند، که یک پیشنهاد بسیار زیاد است که تحقق نیافته است
12. It does, however, allow complete interactive applications to be created using an extremely simple and easily mastered command set.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این کار اجازه می دهد تا برنامه های کاربردی تعاملی کامل با استفاده از یک مجموعه دستورها بسیار ساده و آسان ایجاد شوند
[ترجمه گوگل]با این وجود، این اجازه می دهد تا برنامه های تعاملی کامل با استفاده از یک مجموعه فرمان بسیار ساده و به راحتی ترسیم شوند
[ترجمه گوگل]با این وجود، این اجازه می دهد تا برنامه های تعاملی کامل با استفاده از یک مجموعه فرمان بسیار ساده و به راحتی ترسیم شوند
13. The people most likely to use interactive systems may be the same ones most attracted to computers.
[ترجمه ترگمان]افرادی که به احتمال زیاد از سیستم های تعاملی استفاده می کنند ممکن است همان هایی باشند که به کامپیوتر جذب می شوند
[ترجمه گوگل]افرادی که احتمالا از سیستم های تعاملی استفاده می کنند، ممکن است همانهایی باشند که بیشتر رایانه ها جذب می شوند
[ترجمه گوگل]افرادی که احتمالا از سیستم های تعاملی استفاده می کنند، ممکن است همانهایی باشند که بیشتر رایانه ها جذب می شوند
14. The interactive nature of marriage means that such actions can have escalating effects.
[ترجمه ترگمان]ماهیت تعاملی ازدواج به این معنی است که چنین اقداماتی می تواند اثرات فزاینده ای داشته باشد
[ترجمه گوگل]ماهیت تعاملی ازدواج به این معنی است که چنین اعمال می تواند تأثیرات فزاینده ای داشته باشد
[ترجمه گوگل]ماهیت تعاملی ازدواج به این معنی است که چنین اعمال می تواند تأثیرات فزاینده ای داشته باشد
15. Molcad, an interactive graphics program for the display and manipulation of molecular structures, is now available from Tripos Associates.
[ترجمه ترگمان]Molcad، یک برنامه گرافیکی تعاملی برای نمایش و دستکاری سازه های مولکولی، در حال حاضر از شرکت Tripos در دسترس است
[ترجمه گوگل]Molcad، برنامه گرافیکی تعاملی برای نمایش و دستکاری ساختارهای مولکولی، اکنون از شرکت Tripos Associates در دسترس است
[ترجمه گوگل]Molcad، برنامه گرافیکی تعاملی برای نمایش و دستکاری ساختارهای مولکولی، اکنون از شرکت Tripos Associates در دسترس است
an interactive T.V. program
برنامهی تلویزیونی برکنشی
پیشنهاد کاربران
تعاملی
محاوره ای
همکاری ، ارتباط دوجانبه، بده بستان ، آمیزشی ،
متاثر از هم
سزاتد
متقابل
تعاملی ( برنامه کامپیوتری که با کاربر ارتباط برقرار می کند.
پلیمر : واکنشی
ارتباط دو جانبه
در ارتباط بودن
The interactive help program teaches you how to use the computer by going through the steps yourself
برنامه راهنمای تعاملی به شما می آموزد که چگونه با استفاده از رایانه مراحل خود را انجام دهید
برنامه راهنمای تعاملی به شما می آموزد که چگونه با استفاده از رایانه مراحل خود را انجام دهید
کلمات دیگر: