1. he spoke through an interpreter
به کمک یک مترجم حرف زد.
2. he knew no english and we had to speak indirectly through an interpreter
او انگلیسی نمی دانست و مجبور شدیم به طور غیرمستقیم توسط مترجم مکالمه کنیم.
3. I'd like to have a Japanese interpreter.
[ترجمه الناز] من تمایل دارم که مترجم ژاپنی داشته باشم
[ترجمه ♡macani] من دوست دارم که یک مترجم ژاپنی داشته باشم
[ترجمه Nazanin] دوست دارم یه مترجم ژاپنی داشته باشم!
[ترجمه elen] من میخوام که یه مترجم ژاپنی داشته باشم
[ترجمه Sarina] من تصمیم دارم یا دوست دارم مترجم ژاپنی داشته باشم.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم یک مترجم فرانسوی داشته باشم
[ترجمه گوگل]من می خواهم مترجم ژاپنی داشته باشم
4. She earned her living as an interpreter.
[ترجمه elen] اون زندگیش رو از راه مترجمی به دست آورده
[ترجمه ترگمان]او را به عنوان مترجم به دست آورده بود
[ترجمه گوگل]او زندگی خود را به عنوان مترجم به دست آورد
5. Speaking through an interpreter, a Japanese fisherman gave his account of the tidal wave.
[ترجمه ترگمان]وقتی صحبت از طریق مترجم شد، یک ماهیگیر ژاپنی حساب جزر و مد را داد
[ترجمه گوگل]صحبت از طریق مترجم، یک ماهیگیر ژاپنی گزارش خود را از موج جزر و مدی
6. Will you act as interpreter for us?
[ترجمه ترگمان]آیا شما برای ما مترجم عمل می کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا به عنوان مترجم برای ما عمل می کنید؟
7. We communicated through an interpreter.
[ترجمه ترگمان]ما یک مترجم را به او منتقل کردیم
[ترجمه گوگل]ما از طریق یک مترجم ارتباط برقرار کردیم
8. Listening to the speech through an interpreter lessened its impact somewhat.
[ترجمه ترگمان]شنیدن سخنرانی از طریق مترجم شفاهی، تاثیر آن را تا حدی کاهش داد
[ترجمه گوگل]گوش دادن به سخنرانی از طریق مترجم، تا حدودی تاثیرش را کاهش داد
9. He was an official interpreter to the government of Nepal.
[ترجمه ترگمان]او یک مترجم رسمی برای دولت نپال بود
[ترجمه گوگل]او مترجم رسمی دولت نپال بود
10. Abraham was able to act as interpreter and interlocutor for our group.
[ترجمه ترگمان]ابراهیم توانست به عنوان مفسر و interlocutor برای گروه ما عمل کند
[ترجمه گوگل]ابراهیم توانست به عنوان مترجم و همکار برای گروه ما عمل کند
11. Speaking through an interpreter, the President said that the talks were going well.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور ضمن صحبت از طریق مترجم گفت که مذاکرات به خوبی پیش می رود
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور گفت که از طریق یک مترجم گفت که مذاکرات به خوبی انجام شده است
12. Susan acted as interpreter for us.
[ترجمه ترگمان]سوزان به عنوان مترجم برای ما عمل می کرد
[ترجمه گوگل]سوزان به عنوان مترجم برای ما عمل کرد
13. We must allow him to be a good interpreter.
[ترجمه ترگمان]ما باید به او اجازه بدهیم که یک مترجم خوب باشد
[ترجمه گوگل]ما باید اجازه دهیم که او یک مترجم خوب باشد
14. The firm has enticed away our best interpreter.
[ترجمه ترگمان]شرکت بهترین مترجم ما را فریب داده است
[ترجمه گوگل]این شرکت بهترین مترجم ما را انتخاب کرده است
15. The boy was provided with an interpreter, pursuant to the Individuals with Disabilities Act.
[ترجمه ترگمان]مطابق با قانون افراد دارای معلولیت، این پسر به همراه مترجم به او ارائه شد
[ترجمه گوگل]این پسر با توجه به قانون افراد دارای معلولیت، یک مترجم ارائه شد