(کامپیوتر) دستورات لازم را برای آغاز برنامه (یا پایان برنامه) دادن
log on
(کامپیوتر) دستورات لازم را برای آغاز برنامه (یا پایان برنامه) دادن
انگلیسی به فارسی
وارد وبسایت شدن
ورود
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to enter a computer system with a password.
- I couldn't log on at first because I had typed the password incorrectly.
[ترجمه Sgnd] در ابتدا نمیتوانستم وارد شوم چون رمز را اشتباه تایپ کرده بودم
[ترجمه ترگمان] اول نمی توانستم وارد بشوم چون اسم رمز را غلط تایپ کرده بودم[ترجمه گوگل] در ابتدا نمی توانم وارد سیستم شوید چون رمز عبور اشتباه تایپ کرده ام
• submit information (especially one's user name and password) into a computer system or program in order to begin a session
connection to a computer, process of creating the first connection with a computer system or peripheral device (usually by entering a password, date, identity number, etc.)
connection to a computer, process of creating the first connection with a computer system or peripheral device (usually by entering a password, date, identity number, etc.)
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] بر قراری ارتباط، وارد شدن به سیستم، دخول به سیستم .
[کامپیوتر] ورود به سیستم - معرفی خود به عنوان یک کاربر مجاز کامپیوتر یا شبکه در آغاز کار.
[کامپیوتر] ورود به سیستم - معرفی خود به عنوان یک کاربر مجاز کامپیوتر یا شبکه در آغاز کار.
جملات نمونه
1. Customers pay to log on and gossip with other users.
[ترجمه ترگمان]مشتریان با کاربران دیگر به ثبت و سخن چینی می پردازند
[ترجمه گوگل]مشتریان برای ورود به سیستم و شایعات با دیگر کاربران پرداخت می کنند
[ترجمه گوگل]مشتریان برای ورود به سیستم و شایعات با دیگر کاربران پرداخت می کنند
2. Put another log on the fire.
[ترجمه ترگمان]یه کنده دیگه رو آتیش بزن
[ترجمه گوگل]ورودی دیگر را روی آتش بگذارید
[ترجمه گوگل]ورودی دیگر را روی آتش بگذارید
3. Log on to the Hammer Web ring, with 12 more sites devoted to macabre movies.
[ترجمه ترگمان]ورود به رینگ جی همر با ۱۲ سایت دیگر اختصاص داده شده به فیلم های ترسناک
[ترجمه گوگل]به حلق آویز وب سایت وارد شوید، با 12 سایت دیگر که به فیلم های مخرب اختصاص یافته است
[ترجمه گوگل]به حلق آویز وب سایت وارد شوید، با 12 سایت دیگر که به فیلم های مخرب اختصاص یافته است
4. Can you put another log on the fire?
[ترجمه ترگمان]میشه یه تنه دیگه رو آتیش بزنی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما می توانید ورودی دیگری را در آتش بگذارید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما می توانید ورودی دیگری را در آتش بگذارید؟
5. You need to log on to your home page.
[ترجمه ترگمان] باید به صفحه خونه - ت وارد بشی
[ترجمه گوگل]شما باید به صفحه اصلی خود وارد شوید
[ترجمه گوگل]شما باید به صفحه اصلی خود وارد شوید
6. Tap in your password before you log on.
[ترجمه ترگمان]برو سراغ رمز عبور قبل از اینکه وارد عمل بشی
[ترجمه گوگل]قبل از ورود به سیستم، در گذرواژه خود ضربه بزنید
[ترجمه گوگل]قبل از ورود به سیستم، در گذرواژه خود ضربه بزنید
7. Press control, alt, delete to log on to the computer.
[ترجمه ترگمان]کنترل فشار، alt، حذف کردن برای ورود به رایانه
[ترجمه گوگل]کنترل را فشار دهید، alt، حذف برای ورود به کامپیوتر
[ترجمه گوگل]کنترل را فشار دهید، alt، حذف برای ورود به کامپیوتر
8. Log on using your name and password.
[ترجمه ترگمان]ورود به سیستم با استفاده از نام و گذرواژه
[ترجمه گوگل]با استفاده از نام و رمز عبور خود وارد شوید
[ترجمه گوگل]با استفاده از نام و رمز عبور خود وارد شوید
9. I set the log on the ground and shaved off the bark.
[ترجمه ترگمان]کنده را روی زمین گذاشتم و پوست درخت را اصلاح کردم
[ترجمه گوگل]من ورودی را روی زمین گذاشتم و پوست را تراشیده بودم
[ترجمه گوگل]من ورودی را روی زمین گذاشتم و پوست را تراشیده بودم
10. You need a password to log on.
[ترجمه ترگمان]به پسورد نیاز داری که روش کار کنه
[ترجمه گوگل]برای ورود به سیستم باید یک رمز عبور داشته باشید
[ترجمه گوگل]برای ورود به سیستم باید یک رمز عبور داشته باشید
11. Members are invited to log on to their computers and call up the Heisei menu.
[ترجمه ترگمان]از اعضا دعوت می شود تا به کامپیوترهای خود وارد شوند و منوی Heisei را فراخوانی کنند
[ترجمه گوگل]اعضای دعوت شده برای ورود به رایانه خود و تماس با منوی Heisei
[ترجمه گوگل]اعضای دعوت شده برای ورود به رایانه خود و تماس با منوی Heisei
12. Can you tell me how to log on to the Internet?
[ترجمه ترگمان]میتونی بهم بگی چطور وارد اینترنت بشم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید به من بگویید که چگونه به اینترنت وارد شوید؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید به من بگویید که چگونه به اینترنت وارد شوید؟
13. If you have a modem you can log on to a bulletin board and download it.
[ترجمه ترگمان]اگر یک مودم دارید می توانید بر روی یک بورد بولتن وارد شوید و آن را دانلود کنید
[ترجمه گوگل]اگر شما یک مودم دارید، می توانید به یک تابلو اعلان وارد شوید و آن را دانلود کنید
[ترجمه گوگل]اگر شما یک مودم دارید، می توانید به یک تابلو اعلان وارد شوید و آن را دانلود کنید
14. Log on and get the gory details.
[ترجمه ترگمان]وارد سیستم شوید و اطلاعات خونین را به دست آورید
[ترجمه گوگل]وارد شوید و جزئیات جالبی بگیرید
[ترجمه گوگل]وارد شوید و جزئیات جالبی بگیرید
پیشنهاد کاربران
داخل شدن
ورود. پذیرش. قبول
در سیستم های اتوماسیون اداری برای ورود به پرتالlogon و یا خروج از آنlogoff استفاده میشود
در سیستم های اتوماسیون اداری برای ورود به پرتالlogon و یا خروج از آنlogoff استفاده میشود
دستورات لازم براى روشن کردن کامپىوتر مثل زدن پسپورت
وارد شدن به برنامه
همه تون دروغ. میگین!!
log in : پسورد میخواد وارد شدن با مشخصات
log on : وارد شدن بدون پسورد است
In nontechnical web parlance, log on often means to visit ( especially a website ) , and log in means to sign in with a username and password. For example, we could say you logged on to this website simply by visiting this page, but you won’t be logging in because nothing on this site requires a username and password.
log on : وارد شدن بدون پسورد است
In nontechnical web parlance, log on often means to visit ( especially a website ) , and log in means to sign in with a username and password. For example, we could say you logged on to this website simply by visiting this page, but you won’t be logging in because nothing on this site requires a username and password.
وارد سیستم شدن
کلمات دیگر: