کلمه جو
صفحه اصلی

implementor

انگلیسی به فارسی

پیاده سازی


انگلیسی به انگلیسی

• person or thing which implements, executor, performer

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] اجرا کننده مجری

جملات نمونه

1. What do you do if an enthusiastic implementor chooses to write the font name and font type in a language that, at the time of your implementation, you'd never heard of?
[ترجمه ترگمان]چه کار می کنید اگر یک implementor مشتاق انتخاب کند که نام قلم و نوع قلم را به زبانی بنویسد که در زمان اجرای شما هرگز نشنیده اید؟
[ترجمه گوگل]اگر یک پیاده ساز مشتاق تصمیم به نوشتن نام فونت و نوع فونت خود را در یک زبان داشته باشید چه کاری انجام می دهید که در زمان اجرای شما هیچ وقت از آن خبر نداشتید؟

2. The teacher is the implementor of the teaching. The teachers' ethics level will determine whether students can grow healthily.
[ترجمه ترگمان]معلم the معلم است سطح اخلاق معلمان مشخص خواهد کرد که آیا دانش آموزان بتوانند سالم رشد کنند یا خیر
[ترجمه گوگل]معلم پیاده سازی آموزش است سطح اخلاق معلمان تعیین می کند که آیا دانش آموزان می توانند سلامت خود را رشد دهند

3. The implementor of the interface is the SimpleDoc class.
[ترجمه ترگمان]The رابط، کلاس SimpleDoc است
[ترجمه گوگل]پیاده سازی رابط کلاس SimpleDoc است

4. As an implementor of an XML processor, we might define a special date datatype that conforms to the format of day-month-year, but uses various separators, not just a hyphen (-).
[ترجمه ترگمان]ما به عنوان یک implementor از یک پردازشگر XML، ممکن است یک datatype تاریخی خاص را تعریف کنیم که با فرمت یک سال - ماه مطابقت داشته باشد، اما از separators مختلف استفاده می کند، نه فقط یک خط تیره (-)
[ترجمه گوگل]به عنوان یک پیاده سازی یک پردازنده XML، ممکن است یک datatype تاریخ خاصی تعریف کنیم که مطابق با قالب ماه روزانه باشد، اما از جدا کننده های مختلف استفاده می کند، نه فقط یک خط (-)

5. Basic styles: Quick Start, Fact Finder, Implementor, Follow Thru.
[ترجمه ترگمان]سبک های پایه: Start Quick، Finder، implementor، Follow
[ترجمه گوگل]سبک های اولیه: شروع سریع، یافتن یاب واقعی، پیاده سازی، پیگیری از طریق

6. As the implementor of Aesthetic life, we are devoted to building a more comfortable life for you.
[ترجمه ترگمان]به عنوان the زندگی زیبایی شناسی، ما وقف ساختن یک زندگی راحت تر برای شما هستیم
[ترجمه گوگل]به عنوان پیشتاز زندگی زیبایی شناسی، ما به ایجاد یک زندگی راحت تر برای شما اختصاص داده ایم

7. Implementor: You pay less attention to words than to concrete objects, so you might draw a pattern of a crochet stitch or even create a large model using thick rope, before you go near a needle.
[ترجمه ترگمان]implementor: شما توجه کمتری به کلمات نسبت به اشیا بتونی داشته باشید، بنابراین ممکن است الگوی بخیه زدن از قلاب بافی یا حتی ایجاد یک مدل بزرگ با استفاده از طناب ضخیم را قبل از این که نزدیک یک سوزن بروید، ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]پیاده سازی: شما به کلمات کمتر نسبت به اشیای بتنی توجه می کنید، بنابراین ممکن است الگوی دوختن قلاب دوزی یا حتی با استفاده از طناب ضخیم، یک مدل بزرگ ایجاد کنید، قبل از نزدیک به یک سوزن

8. To compensate for the design change in the application, Implementor records and automatically updates each part of the application affected.
[ترجمه ترگمان]برای جبران تغییر طراحی در برنامه، سوابق implementor و به طور خودکار هر بخش از برنامه را به روز رسانی می کند
[ترجمه گوگل]برای جبران تغییر طراحی در برنامه، Implementor سوابق و به طور خودکار هر بخش از برنامه تحت تاثیر قرار می دهد

9. It is strongly recommended to use this feature in the beginning of a project, because RFC1939 gives the server implementor great freedom.
[ترجمه ترگمان]به شدت توصیه می شود که از این ویژگی در آغاز یک پروژه استفاده کنید، چون RFC۱۹۳۹ به سرور آزادی عالی می دهد
[ترجمه گوگل]به شدت توصیه می شود که از این ویژگی در ابتدای یک پروژه استفاده کنید، زیرا RFC1939 به سرور اجازه می دهد تا آزادی بزرگی را به وجود آورد

10. I knew what his priorities were well enough that I view myself as basically the implementor of the president's own influence.
[ترجمه ترگمان]می دانستم اولویت های او به اندازه کافی خوب بودند که من خودم را به عنوان اساس نفوذ رئیس جمهور تلقی کنم
[ترجمه گوگل]من می دانستم که اولویت های او به اندازه کافی کافی است، زیرا خودم را اساسا پیاده سازی نفوذ رییس جمهور خودم می دانم

11. The Services Manager now invokes a method on ActionHandler, which performs various operations like invoking the SOAP Client and passing the required service implementor URLs, URN, and method name.
[ترجمه ترگمان]مدیر خدمات در حال حاضر روشی را در ActionHandler درخواست می کند، که عملیات های مختلفی مانند احضار کلاینت SOAP و عبور از تصدی نشانی های اینترنتی implementor اینترنتی، urn و نام روش را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]مدیر سرویس اکنون متد ActionHandler را اجرا می کند که عملیات مختلفی نظیر فراخوانی مشتری SOAP و انتقال URL های پیاده سازی مورد نیاز، URN و نام متد انجام می شود

12. This strategy is cumbersome and problematic because it has to many points where the implementor can cause a significant error in the session open/closing flow.
[ترجمه ترگمان]این استراتژی دشوار و مشکل ساز است، زیرا دارای نقاط بسیار زیادی است که در آن the می تواند منجر به یک خطای فاحش در جریان باز \/ بسته شدن جریان شود
[ترجمه گوگل]این استراتژی غالبا و مشکل ساز است زیرا به بسیاری از نقاط که پیاده سازی می تواند خطای قابل توجهی در جریان باز / بسته شدن جلسه ایجاد کند

13. Definition: Implementation-defined indicates an aspect that may differ between implementations, but must be specified by the implementor for each particular implementation.
[ترجمه ترگمان]تعریف: پیاده سازی - تعریف شده نشان دهنده جنبه ای است که ممکن است بین پیاده سازی های مختلف متفاوت باشد، اما باید توسط the برای هر اجرای خاص مشخص شود
[ترجمه گوگل]تعریف: تعریف پیاده سازی یک جنبه ای را نشان می دهد که ممکن است بین پیاده سازی ها متفاوت باشد، اما باید توسط برنامه کاربردی برای هر اجرای خاص مشخص شود

14. One of the biggest problems of those bindings is that the implementor him/herself has to provide the necessary hooks for those interfaces.
[ترجمه ترگمان]یکی از بزرگ ترین مشکلات این bindings این است که the او باید قلاب لازم برای این واسط ها را فراهم کند
[ترجمه گوگل]یکی از بزرگترین مشکلات مربوط به این اتصال ها این است که پیاده ساز خودش باید قلاب های لازم برای آن اینترفیس ها را فراهم کند


کلمات دیگر: