(ریاضی) برنامه ریزی (برنامه نویسی) کشایی (یا خطی)، lp برنامه ریزی خطی
linear programming
(ریاضی) برنامه ریزی (برنامه نویسی) کشایی (یا خطی)، lp برنامه ریزی خطی
انگلیسی به فارسی
طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
( LP ) برنامه ریزی خطی
دیکشنری تخصصی
[حسابداری] برنامه ریزی خطی
[عمران و معماری] برنامه ریزی خطی
[کامپیوتر] برنامه نویسی خطی .
[زمین شناسی] برنامه ریزی خطی، طرح ریزی عملیات برحسب خطوط مشخص و معین
[ریاضیات] برنامه ریزی خطی، برنامه نویسی خطی
[آمار] برنامه ریزی خطی
[آب و خاک] برنامه ریزی خطی
[عمران و معماری] برنامه ریزی خطی
[کامپیوتر] برنامه نویسی خطی .
[زمین شناسی] برنامه ریزی خطی، طرح ریزی عملیات برحسب خطوط مشخص و معین
[ریاضیات] برنامه ریزی خطی، برنامه نویسی خطی
[آمار] برنامه ریزی خطی
[آب و خاک] برنامه ریزی خطی
پیشنهاد کاربران
برنامه ریزی خطی
linear programming ( مدیریت )
واژه مصوب: برنامه ریزی خطی
تعریف: ابزار تصمیم گیری ( decision making ) بهینه که در آن هدف تابعی خطی است و محدودیت ها به صورت مساوی ها و نامساوی های خطی نمایش داده می شوند
واژه مصوب: برنامه ریزی خطی
تعریف: ابزار تصمیم گیری ( decision making ) بهینه که در آن هدف تابعی خطی است و محدودیت ها به صورت مساوی ها و نامساوی های خطی نمایش داده می شوند
کلمات دیگر: