1. by inheritance
از طریق وراثت،از مانداک،مانداکی
2. the inheritance of his father's money made him rich
ارث بردن پول پدر،او را ثروتمند کرد.
3. the inheritance that was eaten up by debt
میراثی که بدهی آن را از بین برد
4. a handsome inheritance
ارثیه ی قابل ملاحظه
5. the unexpected inheritance was manna to the poor family
ارثیه ی غیرمنتظره برای آن خانواده مسکین نعمت بزرگی بود.
6. they divided his inheritance
ارث او را تقسیم کردند.
7. amoojan pocketed his nephews' inheritance
عمو جان ارثیه ی برادر زاده های خودش را به جیب زد.
8. he gambled away his inheritance
او ارثیه ی خود را در قمار باخت.
9. she entered on her inheritance at the age of twenty
او در بیست سالگی به ارث خود رسید.
10. they wasted all their inheritance without any provision for the future
همه ی ارثیه ی خود را به هدر دادند و هیچ فکری برای آینده نکردند.
11. to come into an inheritance
به ارث رسیدن
12. he soon consumed his father's inheritance
به زودی ارث پدرش را به باد داد.
13. skills are not obtainable through inheritance
مهارت ها را نمی شود از راه توارث به دست آورد.
14. the children went through the inheritance in two years
بچه ها ظرف دو سال ارثیه را تمام کردند.
15. the two brothers had an argument over the inheritance
دو برادر سر ارث مشاجره کردند.
16. when their father popped off, their fight over the inheritance began
پدرشان که نفس آخر را کشید جنگ آنها سر ارثیه شروع شد.
17. The inheritance money was shared equally among the three sisters.
[ترجمه ترگمان]پول ارث هم به همان اندازه در میان این سه خواهر به اشتراک گذاشته شد
[ترجمه گوگل]پول ارث به طور مساوی بین سه خواهر تقسیم شد
18. He quickly wantoned away his inheritance.
[ترجمه ترگمان]به سرعت ارث خود را پس گرفت
[ترجمه گوگل]او به سرعت میراث خود را از بین برد
19. After getting a large inheritance, Bob and Alice lived it up for years.
[ترجمه ترگمان]بعد از دریافت ارث بزرگی، باب و الیس چندین سال آن را گذراندند
[ترجمه گوگل]باب و آلیس پس از به دست آوردن یک وراث بزرگ، سالهاست که زندگی می کنند
20. Physical characteristics are determined by genetic inheritance.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های فیزیکی با وراثت ژنتیکی تعیین می شوند
[ترجمه گوگل]خصوصیات فیزیکی توسط ارثی ژنتیکی تعیین می شود
21. His unworthy son was disentitled the right of inheritance.
[ترجمه ترگمان]پسر نالایق او حق ارث بردن ارث را داشت
[ترجمه گوگل]پسر غیر قابل قبول او حق ارث را نادیده گرفت
22. Her uncle cozened her out of her inheritance.
[ترجمه ترگمان]عمویش او را از ارث محروم کرد
[ترجمه گوگل]عمو او را از ارث خود رها کرد
23. Clancy's share of the inheritance was paid over to him.
[ترجمه ترگمان]سهم او از ارث به او پرداخته شده بود
[ترجمه گوگل]سهم کلانسکی از وراث به او پرداخت شد
24. They parlayed a small inheritance into a vast fortune.
[ترجمه ترگمان]آن ها ارث کوچکی را به ثروت هنگفتی اختصاص دادند
[ترجمه گوگل]آنها یک میراث کوچک را به یک ثروت بزرگ تبدیل کردند