1. He surprised a masked intruder in the kitchen.
[ترجمه ایرج کاشف] او متعجب شد از این که یک متجاوز ماسک زده در آشپزخانه بود
[ترجمه ترگمان]او یک فرد ناشناس را در آشپزخانه غافلگیر کرد
[ترجمه گوگل]او در یک آشپزخانه یک مزاحم مخفی را شگفت زده کرد
2. The intruder had left some clear footprints in the flower beds.
[ترجمه ترگمان]ناشناس جای پای خود را در بس تر گل ها جا گذاشته بود
[ترجمه گوگل]مزاحم برخی از نکات روشن در تخت گل را ترک کرده است
3. The police think the intruder got in through an unlocked window.
[ترجمه محمد] پلیس فکر میکند که دزد از طریق یک پنجره باز وارد شده است
[ترجمه ترگمان]پلیس فکر می کنه که دزد وارد یه پنجره باز شده
[ترجمه گوگل]پلیس فکر می کند که مهاجم از طریق یک پنجره قفل شده است
4. The police warned the intruder off.
[ترجمه ترگمان]پلیس به فرد متجاوز هشدار داد
[ترجمه گوگل]پلیس هشدار داد که مزاحم شد
5. The dog growled at the intruder.
[ترجمه ترگمان]سگ به زور غرشی کرد و گفت:
[ترجمه گوگل]سگ در مزاحم خندید
6. Armed guards wrestled with the intruder.
[ترجمه ترگمان]نگهبان های مسلح با مزاحم دست و پنجه نرم می کردند
[ترجمه گوگل]نگهبانان مسلح با مزاحم وارد جنگ شدند
7. His pulse raced as he faced the armed intruder.
[ترجمه ترگمان]وقتی با یک مزاحم مسلح روبرو شد، ضربان قلبش تندتر شد
[ترجمه گوگل]پالس او به عنوان او در معرض سرقت مسلح مواجه شد
8. The intruder whipped out a knife from his pocket.
[ترجمه ترگمان]مرد ناشناس چاقویی را از جیبش بیرون آورد
[ترجمه گوگل]مزاحم یک چاقو را از جیبش برداشت
9. Intruder alarms are being fitted in many schools as a way of improving security.
[ترجمه ترگمان]آژیر خطر ناک در بسیاری از مدارس به عنوان راهی برای بهبود امنیت نصب شده است
[ترجمه گوگل]هشدار مزاحم در بسیاری از مدارس به عنوان راهی برای بهبود امنیت در نظر گرفته شده است
10. I feel like an intruder when I visit their home.
[ترجمه ترگمان] وقتی خونه شون رو می بینم یه مزاحم شدم
[ترجمه گوگل]زمانی که من از خانه خود دیدن می کنم احساس غربت می کنم
11. The spotlights go on automatically when an intruder is detected in the garden.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک مزاحم در باغ تشخیص داده می شود، spotlights به صورت خودکار پخش می شوند
[ترجمه گوگل]نورافکن ها به طور خودکار زمانی که یک مزاحم در باغ تشخیص داده می شود
12. An intruder forced open a lock on French windows at the house.
[ترجمه ترگمان]یک نفر وارد خانه شد و قفل پنجره های فرانسوی را باز کرد
[ترجمه گوگل]یک مزاحم مجبور شد قفل پنجره های فرانسوی را در خانه باز کند
13. An intruder had tripped the alarm.
[ترجمه ترگمان]یک نفر مزاحم زنگ خطر را به صدا درآورده بود
[ترجمه گوگل]یک مزاحم زنگ زده بود
14. He flattened the intruder with a single punch.
[ترجمه ترگمان]او را با یک مشت روی زمین پهن کرد
[ترجمه گوگل]او مزاحم را تنها با یک پانچ مسطح کرد
15. The intruder smashed a window to get in and then neutralized the alarm system.
[ترجمه ترگمان]مرد ناشناس پنجره ای را شکست تا وارد شود و سپس سیستم دزدگیر را خنثی کرد
[ترجمه گوگل]مزاحم پنجره ای را برای نفوذ و سپس خنثی کردن سیستم هشدار شکست داد