کلمه جو
صفحه اصلی

inventory management

انگلیسی به انگلیسی

• method whose purpose is to maintain the level of normal stock without damaging other business elements

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] مدیریت موجودی .

جملات نمونه

1. The inventory management solution should enable the reduction of inventory levels, improve inventory turns, and eliminate out-of-stock occurrences.
[ترجمه ترگمان]راه حل مدیریت موجودی باید کاهش سطح موجودی، بهبود رو به بهبود موجودی، و حذف رخدادهای مربوط به سهام را ممکن سازد
[ترجمه گوگل]راه حل مدیریت موجودی باید کاهش سطح موجودی، بهبود نوسانات موجودی و از بین بردن اتفاقات غیر سهام باشد

2. One often-targeted business process is inventory management.
[ترجمه ترگمان]یک فرآیند کسب وکار اغلب هدفمند، مدیریت موجودی است
[ترجمه گوگل]یک فرایند کسب و کار اغلب هدفمند مدیریت موجودی است

3. Supply Chain Management Until recently, these inventory management strategies were implemented through very expensive computer systems and private networks.
[ترجمه ترگمان]مدیریت زنجیره تامین تا همین اواخر، این استراتژی های مدیریت موجودی از طریق سیستم های کامپیوتری بسیار گران قیمت و شبکه های خصوصی اجرا شدند
[ترجمه گوگل]مدیریت زنجیره تامین تا همین اواخر، این استراتژی های مدیریت موجودی از طریق سیستم های کامپیوتری بسیار گران و شبکه های خصوصی اجرا شد

4. This paper introduces a spare parts inventory management system based on the intelligent decision. The overall structure of the system is presented and the key techniques are outlined.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک سیستم مدیریت انبار قطعات یدکی را براساس تصمیم هوشمند معرفی می کند ساختار کلی سیستم ارایه شده و تکنیک های کلیدی مشخص شده اند
[ترجمه گوگل]این مقاله یک سیستم مدیریت موجودی قطعات یدکی را بر اساس تصمیم هوشمند معرفی می کند ساختار کلی سیستم ارائه شده و تکنیک های کلیدی مشخص شده است

5. This is a merchandise inventory management information systems.
[ترجمه ترگمان]این یک سیستم اطلاعاتی مدیریت انبار کالا است
[ترجمه گوگل]این یک سیستم اطلاعات مدیریت موجودی کالا است

6. The important part of Supply Chain Management is inventory management.
[ترجمه ترگمان]بخش مهم مدیریت زنجیره تامین، مدیریت موجودی است
[ترجمه گوگل]بخش مهمی از مدیریت زنجیره تامین مدیریت موجودی است

7. A hierarchical inventory management system and a company - wide order processing system are implemented using our framework.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم مدیریت دارایی سلسله مراتبی و یک سیستم پردازش سفارش با پهنای باند با استفاده از چارچوب ما اجرا می شوند
[ترجمه گوگل]یک سیستم مدیریت موجودی سلسله مراتبی و یک سیستم پردازش سفارشات گسترده شرکت با استفاده از چارچوب ما اجرا می شود

8. Optimize inventory management skills and operation way of working.
[ترجمه ترگمان]مهارت های مدیریت موجودی انبار و روش عملیاتی کار
[ترجمه گوگل]بهینه سازی مهارت های مدیریت موجودی و نحوه کار کار

9. The cost of airlines mainly involves inventory management that includes the value of inventory itself, the cost of fund it occupies, warehouse cost and purchasing cost.
[ترجمه ترگمان]هزینه خطوط هوایی به طور عمده شامل مدیریت موجودی است که شامل ارزش خود موجودی، هزینه سرمایه آن، هزینه انبار و هزینه خرید می باشد
[ترجمه گوگل]هزینه خطوط هوایی عمدتا شامل مدیریت موجودی است که شامل ارزش موجودی خود، هزینه صندوق اشغال شده، هزینه انبار و هزینه خرید است

10. ACCE - inventory management system, a detailed code, but had no papers.
[ترجمه ترگمان]سیستم مدیریت موجودی، یک کد دقیق، اما هیچ مقاله نداشت
[ترجمه گوگل]ACCE - سیستم مدیریت موجودی، یک کد دقیق، اما هیچ مقاله ای ندارد

11. With inventory management information system developing widely and deeply, inventory decision support system has been a develop direction.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از سیستم اطلاعات مدیریت موجودی در حال توسعه گسترده و عمیقا، سیستم پشتیبانی تصمیم موجودی یک جهت توسعه بوده است
[ترجمه گوگل]سیستم اطلاعات مدیریت موجودی به طور گسترده و عمیق توسعه یافته است، سیستم پشتیبانی موجودی موجود، یک جهت توسعه است

12. And it is also necessary to study the inventory management system of deteriorating items and establish a more optimal inventory control model which is close to the reality.
[ترجمه ترگمان]و همچنین لازم است که سیستم مدیریت موجودی اقلام رو به وخامت را مطالعه کرده و یک مدل کنترل موجودی بهینه را ایجاد نماید که به واقعیت نزدیک است
[ترجمه گوگل]و همچنین لازم است به مطالعه سیستم مدیریت موجودی از اقلام رو به وخامت و ایجاد یک مدل کنترل موجودی مطلوب تر است که نزدیک به واقعیت است

13. The movement type has important control functions in Inventory Management.
[ترجمه ترگمان]این نوع حرکت دارای عملکردهای کنترلی مهمی در مدیریت فهرست است
[ترجمه گوگل]نوع جنبش توابع کنترل مهم در مدیریت موجودی است

14. SLR indirect materials company to take the traditional inventory management, the stock higher, increasing competition in the market and can not meet the needs of enterprise development.
[ترجمه ترگمان]شرکت مواد غیر مستقیم دارای مدیریت موجودی سنتی، سهام بالاتر، رقابت فزاینده در بازار است و نمی تواند نیازهای توسعه اقتصادی را برآورده کند
[ترجمه گوگل]SLR شرکت مواد غیر مستقیم برای مدیریت موجودی سنتی، سهام بالاتر، افزایش رقابت در بازار و نمی تواند نیازهای توسعه سازمانی را برآورده کند


کلمات دیگر: