1. the inequality of incomes
نابرابری درآمدها
2. the inequality of temperaments
ناهمسانی خلق و خوها
3. the inequality of the climate
تفاوت آب و هوا
4. belief in the inequality of sexes and races
اعتقاد به نابرابری مرد و زن و نژادها
5. we were slowed down by the inequality of the round
ناهمواری زمین از سرعت ما کاست.
6. Inequality and poverty breed class conflict.
[ترجمه ترگمان]فقر و فقر ناشی از اختلاف طبقاتی است
[ترجمه گوگل]نابرابری و فقر باعث اختلاف طبقاتی می شود
7. Is social inequality the inevitable corollary of economic freedom?
[ترجمه ترگمان]آیا نابرابری اجتماعی نتیجه اجتناب ناپذیر آزادی اقتصادی است؟
[ترجمه گوگل]آیا نابرابری اجتماعی نتیجه ی اجتناب ناپذیری از آزادی اقتصادی است؟
8. They can build a more harmonious society once inequality and exploitation are removed.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند یک جامعه هماهنگ تری بسازند که نابرابری و استثمار را از بین ببرند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند زمانی که نابرابری و استثمار برداشته می شود یک جامعه هماهنگ ایجاد کنند
9. The fundamental patterns of inequality have remained and have been accentuated by the war.
[ترجمه ترگمان]الگوهای بنیادی نابرابری همچنان باقی مانده اند و توسط جنگ برجسته شده اند
[ترجمه گوگل]الگوهای اساسی نابرابری باقی مانده است و توسط جنگ تشدید شده است
10. People are concerned about social inequality.
[ترجمه ترگمان]مردم نگران نابرابری اجتماعی هستند
[ترجمه گوگل]مردم نگران نابرابری اجتماعی هستند
11. Sex inequality in pay reinforces class inequality.
[ترجمه ترگمان]نابرابری جنسی در حقوق، نابرابری طبقاتی را تقویت می کند
[ترجمه گوگل]نابرابری جنسیتی در پرداخت، نابرابری طبقاتی را تقویت می کند
12. It was a time not only of heroic inequality but of incredible ostentation.
[ترجمه ترگمان]زمان نه تنها از این نابرابری قهرمانانه بود بلکه از آن ostentation باور نکردنی بود
[ترجمه گوگل]این زمان نه تنها نابرابری قهرمانانه بود، بلکه حیرت انگیز است
13. We shall pursue the debate over income inequality in Chapter 3
[ترجمه ترگمان]ما بحث پیرامون نابرابری درآمد را در فصل ۳ دنبال خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما بحث در مورد نابرابری درآمد را در فصل 3 دنبال خواهیم کرد
14. However, it is generally recognized that gender inequality in education is in many respects different from inequality of class.
[ترجمه ترگمان]با این حال، به طور کلی مشخص شده است که نابرابری جنسیتی در آموزش از بسیاری جهات متفاوت از نابرابری طبقاتی است
[ترجمه گوگل]با این حال، به طور کلی به رسمیت شناخته شده است که نابرابری جنسیتی در آموزش و پرورش از بسیاری جهات متفاوت از نابرابری طبقه است
15. In the absence of alarm, inequality is more easily accepted than social reformers in the past have supposed.
[ترجمه ترگمان]در غیاب خطر، نابرابری بیشتر از اصلاح طلبان اجتماعی در گذشته پذیرفته شده است
[ترجمه گوگل]در غیاب زنگ خطر، نابرابری به راحتی قابل قبول است، چرا که اصلاح طلبان در گذشته تصور کرده اند
16. In other words, general levels of income inequality have a positive effect on the incidence of political violence.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، سطح کلی نابرابری درآمدی اثر مثبتی بر رخداد خشونت سیاسی دارد
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، سطوح عمومی نابرابری درآمد تأثیر مثبتی بر بروز خشونت سیاسی دارد