کلمه جو
صفحه اصلی

integrated circuit


(الکترونیک و برق) مدار یکپارچه، مدار همبسته، مدار مجتمع

انگلیسی به فارسی

(الکترونیک و برق) مدار یکپارچه، مدار همبسته، مدار مجتمع


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a complete electronic circuit, comprising circuit elements in a complex interconnection, imprinted or etched on a tiny chip of semiconductor material.

• electrical circuit composed of many miniature transistors and other electronic components embedded in a tiny chip, ic (electronics)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] مدار مجتمع ،مدار مجتمع IC - مدار مجتمع - دستگاه الکترونیکی که دارای ترانزیستورهای ریز متعدد وعناصر دیگر مدار برروی تراشه ی واحدی است . نخستین مدارهای مجتمع در پایان دهه 50 میلادی ساخته شدند و از آن تاریخ به بعد پیشرفت چشمگیری در این زمینه وجود داشته است . تعداد مؤلفه هایی که می توان بر روی یک تراشه ی واحد جای داد به سرعت رو به افزایش است . ویژگیهای مدارهای مجتمع نسبت به مؤلفه های گسسته از این قرار است : آنها بسیار کوچک اند ( کمتر از 1 بر روی 4 اینچ مربع )، اتصالات درونی آنها بسیار قابل اعتماد است، مصرف برق بسیار کمی دارند ،حرارت بسیار اندکی تولید می کنند و در مقایسه با مدارهایی که از مؤلفه های گسسته درست می شوند، ارزانترند. مدارهای مجتمع بنا بر پیچیدگی شان رده بندی می شوند. « مدارهای مجتمع با مقیاس کوچک »، مدارهایی را شرح می دهد که کمتر از 10 گیت منطقی هستند. « مدارهای مجتمع با مقیاس متوسط »، شرح مدارهایی است که شامل 10 تا 100 گیت هستند . « مدارهای مجتمع با مقیاس بزرگ »، مدارهایی را بیان می کند که بیش از 100 گیت دارند . مدار مجتمع با افزودن ناخالصی ها به کریستال سیلیکان در محلهایی خاص و با ایجاد نواحی نوع P و نوعN و افزودن مسیرهای فلزی رسانا به عنوان سیم شناخه می شود. نگاه کنید به semiconductor . مدارهای مجتمع به وسیله ی ساخت مدارهای مشابه به طور همزمان از یک ویفر واحد سیلیکان، تولید انبوه می شوند. هر مداری باید جداگانه آزمایش شود، زیرا یک اشکالی در کریستال می تواند تمام مدار را خراب کند. یکی از پیچده ترین مدارهای مجتمع، « ریزپردازنده » است . « ریزپردازنده » تراشه ی مستقلی است که دارای واحد محاسبه و منطق یک کامپیوتر و قسمتهای دیگر آن است . نگاه کنید به microprocessor .
[ریاضیات] مدار کلی، مدار یک پارچه، مدار مجتمع
[پلیمر] مدار مجتمع

مترادف و متضاد

incorporated computer circuit


Synonyms: chip, circuitry, computer chip, IC, logic circuit, microchip, microcircuit, microelectronics, microprocessor, microprocessor chip, semiconductor chip, silicon chip, transputer


جملات نمونه

1. This is a semiconductor integrated circuit.
[ترجمه ترگمان]این یک مدار مجتمع نیمه هادی می باشد
[ترجمه گوگل]این مدار یکپارچه نیمه هادی است

2. I/C Integrated Circuit An electronic circuit on a single chip.
[ترجمه ترگمان]مدار مجتمع یک مدار الکترونیکی روی یک چیپ واحد
[ترجمه گوگل]مدار یکپارچه I / C مدار الکترونیکی در یک تراشه تک

3. IC1 is a precision timer integrated circuit.
[ترجمه ترگمان]IC۱ یک مدار مجتمع زمان سنج دقیق است
[ترجمه گوگل]IC1 یک مدار مجتمع تایمر دقیق است

4. The simplest integrated circuit consists of three layers, one of which is made of semiconductor material.
[ترجمه ترگمان]ساده ترین مدار مجتمع شامل سه لایه است که یکی از آن ها از مواد نیمه هادی تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]ساده ترین مدار یکپارچه شامل سه لایه است که یکی از آنها از مواد نیمه هادی ساخته شده است

5. A microprocessor is basically an integrated circuit designed to carry out calculating and coordinating functions.
[ترجمه ترگمان]A اساسا یک مدار مجتمع است که برای انجام محاسبات و هماهنگ کردن توابع طراحی شده است
[ترجمه گوگل]یک ریزپردازنده اساسا مدار یکپارچه طراحی شده برای انجام توابع محاسبه و هماهنگی است

6. An integrated circuit can be made up of a few capacitors, diodes, resistors and transistors or even thousands of them.
[ترجمه ترگمان]یک مدار مجتمع را می توان از چند خازن، دیودها، مقاومت و ترانزیستور یا حتی هزاران ترانزیستور انجام داد
[ترجمه گوگل]مدار یکپارچه می تواند از چند خازن، دیودها، مقاومت ها و ترانزیستورها یا حتی هزاران آنها تشکیل شود

7. The silicon microchip and integrated circuit followed similar if shorter processes from invention to commercial realization.
[ترجمه ترگمان]تراشه سیلیکونی و مدار مجتمع به دنبال فرایندهای کوتاه تر از اختراع به درک تجاری هستند
[ترجمه گوگل]میکروچاپ سیلیکون و مدار یکپارچه فرآیند های کوتاهتر از اختراع را تا تجدید تجاری دنبال می کنند

8. The sort of integrated circuit being used was a pale shadow of the microprocessors that are manufactured today.
[ترجمه ترگمان]نوع مدار مجتمع که مورد استفاده قرار می گیرد، یک سایه رنگ پریده از the است که امروزه تولید می شود
[ترجمه گوگل]نوع استفاده از مدار یکپارچه، یک سایه رنگی از ریزپردازنده هایی است که امروز تولید می شوند

9. At present, both integrated circuit computer-aided design(IC-CAD) technology and integrated circuit computer-aided manufacturing technology in our country are inferior to that of advanced country.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، هر دو طرح مجتمع به کمک کامپیوتر (IC - CAD)و تکنولوژی ساخت مجتمع با کمک کامپیوتر در کشور ما نسبت به کشورهای پیشرفته پایین تر هستند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، هر دو تکنولوژی طراحی مجتمع مدارهای کامپیوتری (IC-CAD) و تکنولوژی تولید مجتمع مدار کامپیوتری در کشور ما کمتر از کشور پیشرفته است

10. Integrated circuit. Record video signal processor for VCR.
[ترجمه ترگمان]مدار یکپارچه رکورد پردازشگر سیگنال ویدیویی برای دستگاه VCR
[ترجمه گوگل]مدار یکپارچه ضبط پردازنده سیگنال ویدئو برای VCR

11. With the development of manufacturing technology of digital integrated circuit, the voltage test method based on stuck-at fault model can not detect all the faults in modern integrated circuit.
[ترجمه ترگمان]با توسعه تکنولوژی ساخت مدار مجتمع دیجیتال، روش تست ولتاژ مبتنی بر مدل خطا در مدل خطا نمی تواند تمامی خطاها را در مدار مجتمع مدرن تشخیص دهد
[ترجمه گوگل]با توسعه تکنولوژی تولید مدار مجتمع دیجیتال، روش آزمون ولتاژ مبتنی بر مدل خطای گیرنده قادر به شناسایی تمام گسل های مدار مجتمع مدرن نیست

12. A monolithic microwave integrated circuit (MMIC) is a microwave circuit in which the active and passive components are fabricated on the same semiconductor substrate.
[ترجمه ترگمان]یک مدار مجتمع میکروویو یکپارچه (MMIC)یک مدار مایکروویو است که در آن اجزای غیرفعال و غیرفعال بر روی یک بس تر نیمه هادی ساخته می شوند
[ترجمه گوگل]مدار مجتمع مایکروویو یکپارچه (MMIC) یک مدار مایکروویو است که در آن اجزای فعال و غیر فعال بر روی یک سوکت نیمه هادی مشابه ساخته می شوند

13. Along with large scale integrated circuit and microcomputer's development, modern number system already gradually microcomputer.
[ترجمه ترگمان]در کنار مدار مجتمع بزرگ و توسعه میکرو کامپیوتر، سیستم شماره مدرن اکنون به تدریج microcomputer شده است
[ترجمه گوگل]همراه با مدارهای مجتمع و میکرو کامپیوتر در مقیاس وسیع، سیستم مدرن شمارا در حال حاضر به تدریج میکرو کامپیوتر

14. No integrated circuit control board, adopts relays to control the sequence.
[ترجمه ترگمان]هیچ بورد کنترل مدار یکپارچه، استفاده از رله ها برای کنترل توالی را اتخاذ نمی کند
[ترجمه گوگل]هیچ هیئت مدیره کنترل مدار یکپارچه، رله ها را برای کنترل دنباله در نظر نمی گیرد

پیشنهاد کاربران

مدار یک پارچه

مدار یکپارچه
برق و الکترونیک
مدار مجتمع IC



کلمات دیگر: