کلمه جو
صفحه اصلی

local variable


متغیر محلی

انگلیسی به فارسی

متغیر محلی


دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] متغیر محلی . - متغیر محلی - متغیری که فقط در یک تابع یا زیر روال معنا دارد . نام یک متغیر محلی ممکن است در زیر روال دیگری در برنامه مورد استفاده قرار گیرد، به طوری که کاملاً به متغیر متفاوت دیگری اشاره کند. متغیرهای محلی در نقطه ی مقابل متغیرهای سراسری که در کل برنامه شناخته شده اند قرار دارند. امتیاز به کارگیری متغیرهای محلی در برنامه های کوتاه چندان مشخص نیست با این حال، استفاده از آنها در نوشتن برنامه ی طولانی مفید است، زیرا استفاده از نام متغیرها در جای دیگر برنامه، مشکلی را به وجود نخواهد آورد. وقتیافراد گوناگون زیر روالهایی را می نویسند که بعدها به یک برنامه ی اصلی تبدیل شود ف قاعده ی فوق اهمیت فراوانی می یابد. نگاه کنید به side effect .

جملات نمونه

1. Incrementing an undefined local variable is 9 - 10 times slower than a pre - initialized one.
[ترجمه ترگمان]تعیین یک متغیر محلی نامعلوم ۹ - ۱۰ برابر کندتر از یک متغیر قبل از راه اندازی است
[ترجمه گوگل]افزایش یک متغیر محلی نامشخص 9 تا 10 برابر آهسته تر از یک مقدار از پیش تعیین شده است

2. Declare a local variable as close as possible to its first use.
[ترجمه ترگمان]اعلام یک متغیر محلی تا جایی که امکان استفاده اولیه آن وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک متغیر محلی را تا حد امکان نزدیک به اولین استفاده آن اعلام کنید

3. Explain local variable declarations with an end - line comment.
[ترجمه ترگمان]اظهارات متغیر محلی را با اظهار نظری پایانی توضیح دهید
[ترجمه گوگل]توضیحات متغیر محلی را با یک نظر پایان نامه توضیح دهید

4. The local variable space is used as a general storage area for the function, and the register save area is used to save the values of non-volatile registers that the function uses.
[ترجمه ترگمان]فضای متغیر محلی به عنوان یک منطقه ذخیره سازی عمومی برای تابع استفاده می شود و برای ذخیره مقادیر of non که تابع از آن استفاده می کند، از ناحیه ذخیره رجیستر استفاده می شود
[ترجمه گوگل]فضای متغیر محلی به عنوان یک منطقه ذخیره سازی عمومی برای تابع استفاده می شود و منطقه ذخیره سازی ثبت نام برای ذخیره مقادیر ثبت های غیر قابل انفصال استفاده می شود

5. Every local variable must appear in a declaration statement before being used in any other kind of statement.
[ترجمه ترگمان]هر متغیر محلی باید قبل از این که در هر نوع بیانیه دیگری مورد استفاده قرار گیرد، در اظهارنامه اظهارنامه ظاهر شود
[ترجمه گوگل]هر متغیر محلی قبل از اینکه در هر نوع دیگری از بیانیه استفاده شود، باید در یک عبارت اعلامیه ظاهر شود

6. Incrementing a local variable in a method is the fastest.
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک متغیر محلی در یک روش سریع ترین است
[ترجمه گوگل]افزایش یک متغیر محلی در یک روش، سریعترین است

7. A local variable is one that is only available for use (that is, you can assign to it, or fetch its value) within the scope in which it is declared, and within nested scopes as well.
[ترجمه ترگمان]متغیر محلی یک متغیر محلی است که تنها برای استفاده در دسترس است (یعنی، شما می توانید آن را به آن تخصیص دهید، یا مقدار آن را در محدوده ای که در آن اعلام شده است، و در حوزه های nested نیز بیاورید
[ترجمه گوگل]متغیر محلی یک است که فقط برای استفاده (یعنی شما می توانید به آن اختصاص دهید یا ارزش آن را) در محدوده ای که در آن اعلام شده است، و در حوزه های توزیع نشده نیز در دسترس است

8. If the identifier is a formal parameter or local variable, declare it with auto storage.
[ترجمه ترگمان]اگر شناسه یک پارامتر رسمی یا متغیر محلی باشد، آن را با ذخیره سازی خودکار اعلام کنید
[ترجمه گوگل]اگر شناسه پارامتر رسمی یا متغیر محلی باشد، آن را با ذخیره سازی خودکار اعلام کنید

9. Nearly the same as calling a local variable in afunction.
[ترجمه ترگمان]تقریبا شبیه به یک متغیر محلی در afunction
[ترجمه گوگل]تقریبا همانند فراخوانی یک متغیر محلی در عملکرد

10. The name of each parameter serves as a local variable in the procedure.
[ترجمه ترگمان]نام هر پارامتر به عنوان یک متغیر محلی در فرآیند عمل می کند
[ترجمه گوگل]نام هر پارامتر به عنوان یک متغیر محلی در روش عمل می کند

11. Display the local variable n as a watch expression in the same way, and then step over one statement of myprog using either the toolbar or the GUD buffer.
[ترجمه ترگمان]متغیر محلی n را به عنوان یک حالت ساعت نمایش دهید، و سپس بر روی یک بیانیه of با استفاده از نوار ابزار یا حایل gud گام بردارید
[ترجمه گوگل]نمایش متغیر محلی n به صورت یک نمایش ساعت به همان شیوه، و سپس بر روی یک بیانیه myprog با استفاده از نوار ابزار و یا بافر GUD، قدم بردارید

12. Normally, a local variable in a procedure ceases to exist as soon as the procedure stops.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، یک متغیر محلی در یک رویه زمانی که روند متوقف می شود، دیگر وجود ندارد
[ترجمه گوگل]به طور معمول یک متغیر محلی در یک روش متوقف می شود، به محض اینکه این روش متوقف شود

13. Sets the name and lexical scope of this local variable.
[ترجمه ترگمان]نام و دامنه لغوی این متغیر محلی را تنظیم می کند
[ترجمه گوگل]نام و دامنه واژگانی این متغیر محلی را تعیین می کند


کلمات دیگر: