با خواب آلودگی، به طور خوابکی، خوابکی، بطور خواب الود
sleepily
با خواب آلودگی، به طور خوابکی، خوابکی، بطور خواب الود
انگلیسی به فارسی
با خواب آلودگی، به طور خوابکی، خوابکی
انگلیسی به انگلیسی
• in a sleepy manner, drowsily
جملات نمونه
1. It was blue Monday and Henry nodded sleepily over his books.
[ترجمه ترگمان]دوشنبه آبی بود و هنری با خواب آلودگی سرش را روی کتاب هایش تکان داد
[ترجمه گوگل]دوشنبه آبی بود و هنری روی کتاب هایش خواب آلودگی زد
[ترجمه گوگل]دوشنبه آبی بود و هنری روی کتاب هایش خواب آلودگی زد
2. She answered the telephone rather sleepily.
[ترجمه ترگمان]با صدای نسبتا خواب آلود جواب تلفن را داد
[ترجمه گوگل]او به تلفن جواب داد و به آرامی گفت:
[ترجمه گوگل]او به تلفن جواب داد و به آرامی گفت:
3. She yawned and rubbed her eyes sleepily.
[ترجمه ترگمان]او خمیازه کشید و با خواب آلودگی چشمانش را مالید
[ترجمه گوگل]او زخمی شده و چشم هایش را به آرامی مالش می دهد
[ترجمه گوگل]او زخمی شده و چشم هایش را به آرامی مالش می دهد
4. Max stumbled out of bed sleepily.
[ترجمه ترگمان]مکس با خواب آلودگی از رختخواب بیرون آمد
[ترجمه گوگل]حداکثر از خواب بیدار از خواب بیدار شد
[ترجمه گوگل]حداکثر از خواب بیدار از خواب بیدار شد
5. When Zeller sleepily answered that he had not ordered a pizza, the caller became abusive, screaming obscenities and making threats.
[ترجمه ترگمان]وقتی که Zeller با صدای sleepily پاسخ داد که او دستور یک پیتزا را نداده است، تماس گیرنده به فحش و ناسزا گفتن پرداخت و شروع به ناسزا گفتن و تهدید کردن کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که زلر به آرامی پاسخ داد که او دستور پیتزا نکرد، تماس گیرنده مورد سوء استفاده قرار گرفت، فریاد زد و تهدید کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که زلر به آرامی پاسخ داد که او دستور پیتزا نکرد، تماس گیرنده مورد سوء استفاده قرار گرفت، فریاد زد و تهدید کرد
6. At times his head would nod sleepily at formal dinners, and he lost the thread of conversations.
[ترجمه ترگمان]گاهی سرش در مهمانی های رسمی سر تکان می داد و رشته مکالمات را از دست می داد
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات او سرش را به آرامی در حال شام خوردن به شکل صحیح میخواند و موضوع گفتگوها را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات او سرش را به آرامی در حال شام خوردن به شکل صحیح میخواند و موضوع گفتگوها را از دست می دهد
7. Did saints ever bat their eyelids and look sleepily self-satisfied as cats?
[ترجمه ترگمان]ایا قدیس با چشمان خواب آلود به چشمان خود نگاه می کرد و مثل گربه ازخودراضی به نظر می رسید؟
[ترجمه گوگل]آیا مقدسین همیشه پلک می زدند و به عنوان گربه ها آرامش می یافتند؟
[ترجمه گوگل]آیا مقدسین همیشه پلک می زدند و به عنوان گربه ها آرامش می یافتند؟
8. She had never felt so loved, she decided sleepily, so cherished, so secure.
[ترجمه ترگمان]او که هرگز احساس عشق نکرده بود، با خواب آلودگی به این نتیجه رسید که خیلی دوست دارد
[ترجمه گوگل]او تا به حال هرگز احساس دوست داشتنی نیست، او تصمیم به خواب رفتن، گرامی، بسیار امن است
[ترجمه گوگل]او تا به حال هرگز احساس دوست داشتنی نیست، او تصمیم به خواب رفتن، گرامی، بسیار امن است
9. Under the patchwork quilt, David turned over and sleepily pulled Clare towards him.
[ترجمه ترگمان]دیوید زیر لحاف patchwork به طرف او برگشت و با چشمان خواب آلود کلیر رو به سوی او کشید
[ترجمه گوگل]دیوید تحت فرش پچکور، تبدیل به کار کرد و به راحتی کلر را به سمت او کشید
[ترجمه گوگل]دیوید تحت فرش پچکور، تبدیل به کار کرد و به راحتی کلر را به سمت او کشید
10. Why I sleep to be not worn sleepily, do not sleep to feel very tired again?
[ترجمه ترگمان]چرا خوابم نمی برد، خواب هم نمی دیدم که دوباره احساس خستگی کنم؟
[ترجمه گوگل]چرا من خواب می خوام خواب آلودگی نداشته باشم، دوباره بخوابم خیلی خسته ام؟
[ترجمه گوگل]چرا من خواب می خوام خواب آلودگی نداشته باشم، دوباره بخوابم خیلی خسته ام؟
11. She smiled and sleepily drank her cup of chocolate.
[ترجمه ترگمان]او لبخند زد و با خواب آلودگی فنجان شکلات را نوشید
[ترجمه گوگل]او لبخند زد و به آرامی روی شکلاتش نوشید
[ترجمه گوگل]او لبخند زد و به آرامی روی شکلاتش نوشید
12. The little station basked sleepily in the spring sunshine.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه کوچک در آفتاب بهاری، خواب آلود بود
[ترجمه گوگل]ایستگاه کوچکی در آفتاب بهاری خواب آورده بود
[ترجمه گوگل]ایستگاه کوچکی در آفتاب بهاری خواب آورده بود
13. Tousled and barefoot, blinking sleepily, some " lazy sluts " troop downstairs fastening their clothes.
[ترجمه ترگمان]با پا برهنه و پا برهنه، در حالی که با خواب آلودگی پلک می زدند، چند گروه زن هرزه تنبل در طبقه پایین لباس های خود را می بستند
[ترجمه گوگل]خجالت زده و پابرهنه، با خواب آلودگی، بعضی از لباس های تند و زننده که در طبقه بالا قرار دارند، لباس های خود را می بندند
[ترجمه گوگل]خجالت زده و پابرهنه، با خواب آلودگی، بعضی از لباس های تند و زننده که در طبقه بالا قرار دارند، لباس های خود را می بندند
14. She turned over sleepily that time.
[ترجمه ترگمان]اون زمان، اون خیلی خواب آلود بود
[ترجمه گوگل]او آن زمان به آرامش تبدیل شد
[ترجمه گوگل]او آن زمان به آرامش تبدیل شد
کلمات دیگر: