ناپایداری، تزلزل، نامعلومی، خطرناکی
precariousness
ناپایداری، تزلزل، نامعلومی، خطرناکی
انگلیسی به فارسی
بی ثباتی
انگلیسی به انگلیسی
• risk, peril; danger, hazard; insecurity, instability, unsureness
جملات نمونه
1. Wells was well aware of the precariousness of human life.
[ترجمه ترگمان]ولز به خوبی از ماهیت زندگی بشر آگاه بود
[ترجمه گوگل]Wells به خوبی از انسداد زندگی انسان آگاه بود
[ترجمه گوگل]Wells به خوبی از انسداد زندگی انسان آگاه بود
2. Yet evolutionary science also pointed to the precariousness of moral progress-how it could so easily slip back into animal chaos.
[ترجمه ترگمان]با این حال، علم تکاملی همچنین به مفهوم پیشرفت اخلاقی - که چگونه می تواند به راحتی به آشفتگی حیوانات تبدیل شود، اشاره کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، علوم تکاملی نیز اشاره به عدم قطعیت پیشرفت اخلاقی - چگونه می توان به راحتی به هرج و مرج حیوانات بازگشت
[ترجمه گوگل]با این حال، علوم تکاملی نیز اشاره به عدم قطعیت پیشرفت اخلاقی - چگونه می توان به راحتی به هرج و مرج حیوانات بازگشت
3. And despite the precariousness of the situation, Susan took a moment to mourn her loss. . .
[ترجمه ترگمان]و با وجود وخامت اوضاع، سوزان لحظه ای درنگ کرد تا برای از دست دادن او عزاداری کند
[ترجمه گوگل]و به رغم نگرانی از وضعیت، سوزان لحظه ای را گذراند تا از دست دادنش را ترسان کند
[ترجمه گوگل]و به رغم نگرانی از وضعیت، سوزان لحظه ای را گذراند تا از دست دادنش را ترسان کند
4. A sense of social precariousness is the last thing one could expect to meet in a Chardin.
[ترجمه ترگمان]یک حس of اجتماعی آخرین چیزی است که می توان انتظار داشت در شاردن ملاقات کند
[ترجمه گوگل]احساس ناراحتی اجتماعی آخرین چیزی است که می توان انتظار داشت تا در یک فرد شاردن ملاقات کند
[ترجمه گوگل]احساس ناراحتی اجتماعی آخرین چیزی است که می توان انتظار داشت تا در یک فرد شاردن ملاقات کند
5. Though reduced to precariousness in modern times by frequent imperialist oppression, China rose again to become a giant as a result of a century's national struggle.
[ترجمه ترگمان]با این که در دوران مدرن با ظلم و ستم بیشتر به precariousness کاهش یافته بود، چین دوباره برخاست تا به عنوان نتیجه ای از مبارزه ملی یک قرن تبدیل به یک غول شود
[ترجمه گوگل]گرچه با سرکوب مکرر امپریالیستی به دشواری در زمان های مدرن کاهش یافت، چین در نتیجه یک مبارزه ملی قرن به قدرتمند تبدیل شد
[ترجمه گوگل]گرچه با سرکوب مکرر امپریالیستی به دشواری در زمان های مدرن کاهش یافت، چین در نتیجه یک مبارزه ملی قرن به قدرتمند تبدیل شد
6. These reports have revealed to the insurgents the precariousness of their position.
[ترجمه ترگمان]این گزارش ها حاکی از آن است که شورشیان موضع خود را به شورشیان نشان داده اند
[ترجمه گوگل]این گزارش ها نشان می دهد که شورشیان نسبت به موقعیت خودشان بی نظیر هستند
[ترجمه گوگل]این گزارش ها نشان می دهد که شورشیان نسبت به موقعیت خودشان بی نظیر هستند
7. This year, the severe precariousness of the marketing in Chinese telecom communication, especially the mobile phone market, has reached its highest flight ever.
[ترجمه ترگمان]امسال، تاثیر شدید بازاریابی در ارتباطات مخابراتی چین، به ویژه بازار تلفن همراه، به بالاترین میزان پرواز خود رسیده است
[ترجمه گوگل]این سال، دشواری جدی بازاریابی در ارتباطات ارتباطات چین، به ویژه در بازار تلفن های همراه، به بالاترین میزان خود رسیده است
[ترجمه گوگل]این سال، دشواری جدی بازاریابی در ارتباطات ارتباطات چین، به ویژه در بازار تلفن های همراه، به بالاترین میزان خود رسیده است
8. The precariousness is further increased by self - experiences in the aforementioned marginal situation.
[ترجمه ترگمان]precariousness بیشتر با تجارب خود در موقعیت حاشیه ای پیشین افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]اضطراب بیشتر توسط تجارب خود در شرایط حاشیه ای فوق الذکر افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]اضطراب بیشتر توسط تجارب خود در شرایط حاشیه ای فوق الذکر افزایش می یابد
9. The vast physical and human disruption caused by the storm and the failure of the levees only heightened the city's sense of precariousness.
[ترجمه ترگمان]آشفتگی فیزیکی و فیزیکی ناشی از طوفان و شکست دیواره ساحلی تنها حس شهر را تشدید کرد
[ترجمه گوگل]اختلالات فیزیکی و انسانی وسیع ناشی از طوفان و شکست لویی ها، احساس حساسیت شهر را افزایش داد
[ترجمه گوگل]اختلالات فیزیکی و انسانی وسیع ناشی از طوفان و شکست لویی ها، احساس حساسیت شهر را افزایش داد
10. Yet the conclave is likely to do little to change perceptions about the precariousness of world oil markets.
[ترجمه ترگمان]با این حال، احتمالا جلسه محرمانه چندانی برای تغییر ادراکات در مورد the بازارهای جهانی نفت ندارد
[ترجمه گوگل]با این حال، احتمال می رود که به نتیجه نرسد که تغییرات درک درمورد ناامنی بازار جهانی نفت تغییر کند
[ترجمه گوگل]با این حال، احتمال می رود که به نتیجه نرسد که تغییرات درک درمورد ناامنی بازار جهانی نفت تغییر کند
11. Mrs Obama also has a unique understanding of the precariousness of black life.
[ترجمه ترگمان]خانم اوباما همچنین درک منحصر به فردی از زندگی سیاه دارد
[ترجمه گوگل]خانم اوباما همچنین درک منحصر به فردی از بی ثباتی زندگی سیاه و سفید دارد
[ترجمه گوگل]خانم اوباما همچنین درک منحصر به فردی از بی ثباتی زندگی سیاه و سفید دارد
12. Nicholas Colas, director of research at the financial technology firm BNY Convergex, says the credit crunch exposed the sheer precariousness of the global economy.
[ترجمه ترگمان]نیکولاس Colas، رئیس تحقیقات در شرکت فن آوری مالی BNY Convergex می گوید، رکود اقتصادی در معرض تهدید محض اقتصاد جهانی قرار دارد
[ترجمه گوگل]نیکلاس کولاس، مدیر تحقیقاتی شرکت فن آوری فن آوری BNY Convergex، می گوید که بحران اعتباری، دغدغه جدی اقتصاد جهانی را به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]نیکلاس کولاس، مدیر تحقیقاتی شرکت فن آوری فن آوری BNY Convergex، می گوید که بحران اعتباری، دغدغه جدی اقتصاد جهانی را به نمایش گذاشت
13. The waves, currents, and tides of the sea are much the same as the ups, downs and precariousness of life itself.
[ترجمه ترگمان]امواج، جریان های آب و جزر و مد دریا مانند فراز و نشیب های زندگی همانند فراز و نشیب های زندگی یک سان هستند
[ترجمه گوگل]امواج، جریانات و جزر و مد دریایی بسیار شبیه به یو پی اس، سقوط و ناپایداری زندگی است
[ترجمه گوگل]امواج، جریانات و جزر و مد دریایی بسیار شبیه به یو پی اس، سقوط و ناپایداری زندگی است
14. On the level of form, you share mortality and the precariousness of existence.
[ترجمه ترگمان]در سطح شکل، میزان مرگ و میر و مرگ و میر را به اشتراک می گذارید
[ترجمه گوگل]در سطح فرم، مرگ و میر و بی ثباتی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در سطح فرم، مرگ و میر و بی ثباتی وجود دارد
کلمات دیگر: