دقت، درستی، صراحت، دقت یا موشکافی زیاد
preciseness
دقت، درستی، صراحت، دقت یا موشکافی زیاد
انگلیسی به فارسی
دقت، وضوح، روشنی
دقیق بودن
انگلیسی به انگلیسی
• exactness, accuracy; meticulousness, strictness, exactingness
جملات نمونه
1. Both preciseness and restrictiveness are most important in scientific translation.
[ترجمه ترگمان]هر دو محدودیت و محدودیت در ترجمه علمی بسیار مهم هستند
[ترجمه گوگل]هر دقت و محدودیت در ترجمه علمی مهم است
[ترجمه گوگل]هر دقت و محدودیت در ترجمه علمی مهم است
2. Possessing proper working attitude, earnest, preciseness, ambition and passion, able to work under pressure.
[ترجمه ترگمان]نگرش کاری مناسب، جدی، مشتاق، جاه طلبی و شور و شوق، می تواند تحت فشار کار کند
[ترجمه گوگل]با داشتن نگرش کار خوب، جدی، دقیق، جاه طلبی و اشتیاق، قادر به کار تحت فشار است
[ترجمه گوگل]با داشتن نگرش کار خوب، جدی، دقیق، جاه طلبی و اشتیاق، قادر به کار تحت فشار است
3. Quality policy: squareness and preciseness for fact.
[ترجمه ترگمان]سیاست کیفیت: squareness و preciseness برای حقیقت
[ترجمه گوگل]چارچوب سیاست کیفیت و دقت برای واقعیت
[ترجمه گوگل]چارچوب سیاست کیفیت و دقت برای واقعیت
4. Our propagation conception is based on international vision and advanced market awareness, and penetrates into our services in the attitude of "preciseness, practicalness, innovation".
[ترجمه ترگمان]مفهوم انتشار ما مبتنی بر دیدگاه بین المللی و آگاهی از بازار است و به خدمات ما در نگرش \"preciseness، practicalness، نوآوری\" نفوذ می کند
[ترجمه گوگل]مفهوم ترویج ما مبتنی بر دید بین المللی و آگاهی بازار پیشرفته است و از نظر 'دقیق بودن، عملی بودن، نوآوری' به خدمات ما نفوذ می کند
[ترجمه گوگل]مفهوم ترویج ما مبتنی بر دید بین المللی و آگاهی بازار پیشرفته است و از نظر 'دقیق بودن، عملی بودن، نوآوری' به خدمات ما نفوذ می کند
5. How can you guarantee the preciseness of the translation?
[ترجمه ترگمان]چگونه می توانید کیفیت ترجمه را تضمین کنید؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانید دقت ترجمه را تضمین کنید؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانید دقت ترجمه را تضمین کنید؟
6. He handled it with the preciseness of an automaton.
[ترجمه ترگمان]او با دست دادن دست یک آلت دست به آن دست زد
[ترجمه گوگل]او با دقیق بودن یک ماشین کار می کرد
[ترجمه گوگل]او با دقیق بودن یک ماشین کار می کرد
7. My biggest characteristic is chariness and preciseness when working, I like thinking .
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین خصوصیت من زمانی است که کار کردن را دوست دارم
[ترجمه گوگل]بزرگترین مشخصه من وقتی به کار میرود و دقیق است، من فکر میکنم
[ترجمه گوگل]بزرگترین مشخصه من وقتی به کار میرود و دقیق است، من فکر میکنم
8. The preciseness of this data depends upon a large number of factors such as the type of sampling algorithm used, the number of samples taken, and the skew of the data.
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل این داده ها به تعداد زیادی از عوامل مانند الگوریتم نمونه گیری مورد استفاده، تعداد نمونه ها گرفته شده، و انحراف داده ها بستگی دارد
[ترجمه گوگل]دقیق بودن این داده ها بستگی به تعداد زیادی از عوامل مانند نوع الگوریتم نمونه گیری، تعداد نمونه های گرفته شده و تقسیم داده ها دارد
[ترجمه گوگل]دقیق بودن این داده ها بستگی به تعداد زیادی از عوامل مانند نوع الگوریتم نمونه گیری، تعداد نمونه های گرفته شده و تقسیم داده ها دارد
9. The method has good preciseness and less unknown and convenient to be used in practice.
[ترجمه ترگمان]این روش preciseness خوبی دارد و برای استفاده در عمل مناسب تر و مناسب تر است
[ترجمه گوگل]این روش دقت خوبی دارد و کمتر شناخته شده و راحت است که در عمل استفاده شود
[ترجمه گوگل]این روش دقت خوبی دارد و کمتر شناخته شده و راحت است که در عمل استفاده شود
10. This technology needs very sensitivity and preciseness.
[ترجمه ترگمان]این تکنولوژی به حساسیت و حساسیت زیادی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]این فن آوری به حساسیت و دقیق نیاز دارد
[ترجمه گوگل]این فن آوری به حساسیت و دقیق نیاز دارد
11. What caused this situation to about with the preciseness of the years in each cycle?
[ترجمه ترگمان]چه چیزی باعث ایجاد این وضعیت در مقایسه با the سال در هر چرخه شد؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث این وضعیت در مورد دقیق بودن سالها در هر چرخه شد؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث این وضعیت در مورد دقیق بودن سالها در هر چرخه شد؟
12. Susceptive on data, carefulness, earnest, preciseness and active.
[ترجمه ترگمان]با توجه به اطلاعات، دقت و قدرت، دست و دست و دست و پا چلفتی و فعال
[ترجمه گوگل]حساسیت نسبت به داده ها، دقت، دقیق بودن، دقیق بودن و فعال بودن
[ترجمه گوگل]حساسیت نسبت به داده ها، دقت، دقیق بودن، دقیق بودن و فعال بودن
13. Make efforts for the printing science with the spirit of high effect, professional, innovation and preciseness.
[ترجمه ترگمان]تلاش کنید برای چاپ علم با روح تاثیر بالا، حرفه ای، نوآوری و preciseness تلاش کنید
[ترجمه گوگل]تلاش برای چاپ علم با روح اثر بالا، حرفه ای، نوآوری و دقیق
[ترجمه گوگل]تلاش برای چاپ علم با روح اثر بالا، حرفه ای، نوآوری و دقیق
14. In his (her) position, shows his (her) outstanding character of staidness, preciseness and diligence.
[ترجمه ترگمان]در موقعیت (او)، شخصیت برجسته his، preciseness و دلیجان را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در موقعیت خود، شخصیت برجسته خود را از استدلال، دقیق بودن و سرسختی نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در موقعیت خود، شخصیت برجسته خود را از استدلال، دقیق بودن و سرسختی نشان می دهد
کلمات دیگر: