کلمه جو
صفحه اصلی

slimness


باریکی، سستی، کمی

انگلیسی به فارسی

دشوار


انگلیسی به انگلیسی

• quality of being slim, slenderness, thinness, leanness; scantiness, meagerness

جملات نمونه

1. Her dress was tightly belted, accentuating the slimness of her waist.
[ترجمه ترگمان]پیراهنش به کمرش بسته بود و اندام ظریف کمرش را تنگ کرده بود
[ترجمه گوگل]لباس او به شدت کمربند بود، و کمرنگ تر از کمر او بود

2. Parallel to the enormous pressure toward slimness runs the advertising of powerful interests who want to sell food.
[ترجمه ترگمان]موازی با فشار زیاد به سوی slimness، تبلیغات منافع قدرتمند را اجرا می کند که می خواهند غذا را بفروشند
[ترجمه گوگل]به موازات فشار عظیم نسبت به باریک، تبلیغات منافع قدرتمند که می خواهند به فروش مواد غذایی بپردازند، اجرا می شود

3. I feel certain the purpose of the slimness stems from the natural instinct to shoal in a compact body.
[ترجمه ترگمان]حس می کنم که هدف of ناشی از غریزه طبیعی to در بدن فشرده است
[ترجمه گوگل]من احساس می کنم که هدف از این بیماری، ناشی از غریزه طبیعی است که در یک بدن جمع و جور در آن قرار دارد

4. But thinness, as opposed to slimness, also carries connotations of weightlessness and emptiness.
[ترجمه ترگمان]اما لاغری، برخلاف to نیز، دلالت ضمنی بر بی وزنی و خالی بودن می کند
[ترجمه گوگل]اما ضعف، به عنوان مخالفت با باریک، همچنین حاوی ضعف های وزنی و ناپایداری است

5. The girl wears the slimness of her mother.
[ترجمه ترگمان]دخترک اندام باریک مادرش را به تن می کند
[ترجمه گوگل]این دختر باریک مادرش را می پوشد

6. By using this fixture, the slimness shaft with any length can be machined.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از این fixture، شفت slimness با هر طول می تواند ماشین کاری شود
[ترجمه گوگل]با استفاده از این لبه، شفت سستی با هر طول می تواند ماشینکاری شود

7. Women aren't oozing contentment either, though slimness is not always a desired trait.
[ترجمه ترگمان]زنان نیز راضی نیستند، هر چند که slimness همیشه یک ویژگی مطلوب نیست
[ترجمه گوگل]زنان نیز رضایت ندارند، هرچند باریک همیشه صفات مطلوب نیست

8. This waist - hugging dress sets off her slimness and grace.
[ترجمه ترگمان]این لباس زنانه، ظرافت و ظرافت او را از هم جدا می کند
[ترجمه گوگل]این دور کمر - لباس تسویه حساب کردن، بی شرمی و لطف اوست

9. The processing features and cutting methods of slimness shafts are intro duced.
[ترجمه ترگمان]مشخصات پردازش و روش های برش of، intro نامیده می شوند
[ترجمه گوگل]ویژگی های پردازش و روش های برش شفت های ضخیم در نظر گرفته شده است

10. The design and manufacturing process of the special fixture for machining the slimness shaft on the lathe has been described in this article.
[ترجمه ترگمان]فرآیند طراحی و ساخت تجهیزات ویژه برای ماشین کاری ماشین ماشین خراطی در این مقاله شرح داده شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، طراحی و فرایند تولید اسکله مخصوص برای ماشینکاری شفت باریک بر روی ماشین تراش، شرح داده شده است

11. After all, much of the appeal of the smart cover is its slimness.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، بخش اعظم جاذبه پوشش هوشمند، slimness آن است
[ترجمه گوگل]پس از همه، بخش اعظم تقاضای پوشش هوشمند، آن استحکام است

12. The software is a single executable file, no install after downloading, slimness, the latest version is only 330KB.
[ترجمه ترگمان]این نرم افزار یک فایل قابل اجرایی است، هیچ نصب بعد از بارگیری، slimness، آخرین نسخه تنها ۳۳۰ کیلوبایت است
[ترجمه گوگل]این نرم افزار یک فایل اجرایی واحد است، بدون نصب پس از دانلود، slimness، آخرین نسخه فقط 330KB است

13. These studies concluded that men tend to be attracted by a woman's slimness and beauty, while women like their men tall and rich.
[ترجمه ترگمان]این مطالعات به این نتیجه رسیدند که مردان تمایل دارند جذب زیبایی و زیبایی زنان شوند، در حالی که زنان مانند مردان خود بلند و ثروتمند هستند
[ترجمه گوگل]این مطالعات نتیجه گیری کرده اند که مردان تمایل به جذابیت و زیبایی زن دارند، در حالی که زنان مانند مردانشان بلند و غنی هستند

14. They were also more likely to eat breakfast –something that has been linked with slimness.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین به احتمال زیاد صبحانه می خوردند - چیزی که با slimness ارتباط داشته است
[ترجمه گوگل]آنها بیشتر احتمال دارد که صبحانه بخورند - چیزی که با باریک ارتباط دارد


کلمات دیگر: