1- لبریز شدن، سر رفتن 2- (عامیانه) احساساتی شدن
slop over
1- لبریز شدن، سر رفتن 2- (عامیانه) احساساتی شدن
انگلیسی به انگلیسی
• speak in an excited manner, express one's feelings
جملات نمونه
1. Coffee slopped over the rim of her cup.
[ترجمه ترگمان]قهوه از لبه فنجان او گذشت
[ترجمه گوگل]قهوه بیش از لبه فنجانش افتاده است
[ترجمه گوگل]قهوه بیش از لبه فنجانش افتاده است
2. A little cognac slopped over the edge of the glass.
[ترجمه ترگمان]کنیاک کوچکی روی لبه لیوان افتاد
[ترجمه گوگل]کنیاک کمی بر لبه شیشه گذاشته شد
[ترجمه گوگل]کنیاک کمی بر لبه شیشه گذاشته شد
3. As he put the glass down the beer slopped over onto the table.
[ترجمه ترگمان]وقتی لیوان را پایین گذاشت، آبجو روی میز افتاد
[ترجمه گوگل]همانطور که شیشه را پایین گذاشته بود، آبجو روی میز گذاشت
[ترجمه گوگل]همانطور که شیشه را پایین گذاشته بود، آبجو روی میز گذاشت
4. Water slopped over the edge of the bath.
[ترجمه ترگمان]اب روی لبه وان جاری شد
[ترجمه گوگل]آب بر لبه حمام افتاد
[ترجمه گوگل]آب بر لبه حمام افتاد
5. Some tea had slopped over into the saucer.
[ترجمه ترگمان]مقداری چای روی نعلبکی ریخت
[ترجمه گوگل]بعضی از چای ها به بشقاب پرت شده اند
[ترجمه گوگل]بعضی از چای ها به بشقاب پرت شده اند
6. Pay attention about your business, and slop over your right.
[ترجمه ترگمان]به کسب وکار خود توجه کنید و از سمت راست شیب خود را به دست آورید
[ترجمه گوگل]توجه به کسب و کارتان را جلب کنید و از حق خود بگذرید
[ترجمه گوگل]توجه به کسب و کارتان را جلب کنید و از حق خود بگذرید
7. He slammed his glass down and the beer slopped over the sides.
[ترجمه ترگمان]لیوانش را به هم کوبید و آبجو از دو طرف ایستاد
[ترجمه گوگل]او شیشه خود را پایین کشید و آبجو بیش از دو طرف خم شد
[ترجمه گوگل]او شیشه خود را پایین کشید و آبجو بیش از دو طرف خم شد
8. Don't slop over the girls.
[ترجمه ترگمان]به دخترها غذا نده
[ترجمه گوگل]بیش از دخترها نباشید
[ترجمه گوگل]بیش از دخترها نباشید
9. She slopped over her wedding.
[ترجمه ترگمان] اون جلوی عروسیش رو گرفت
[ترجمه گوگل]او بیش از عروسی او افتاد
[ترجمه گوگل]او بیش از عروسی او افتاد
10. When we begin to walk on the different way. I slop over.
[ترجمه ترگمان]وقتی از راه های مختلف شروع به قدم زدن می کنیم من بی خیال شدم
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما شروع به راه رفتن در راه های مختلف است من افتادم
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما شروع به راه رفتن در راه های مختلف است من افتادم
11. Even through you did't clap eyes on your campus life seriously, you will slop over when leaving.
[ترجمه ترگمان]حتی از اونجایی که تو زندگی campus رو جدی نگرفتی تو هم وقتی از اینجا میری آشغال جمع میشی
[ترجمه گوگل]حتی از طریق شما نمیتوانید زندگی عمومیتان را به طور جدی به چشمان خود ببندید، هنگام خروج از شما به سمت چپ حرکت میکنید
[ترجمه گوگل]حتی از طریق شما نمیتوانید زندگی عمومیتان را به طور جدی به چشمان خود ببندید، هنگام خروج از شما به سمت چپ حرکت میکنید
کلمات دیگر: