کلمه جو
صفحه اصلی

slithering

انگلیسی به فارسی

لغزش، غلتیدن، سریدن، خزیدن


انگلیسی به انگلیسی

• sliding, gliding, snakelike

جملات نمونه

1. a big snake was slithering down the sandy hill
مار درشتی از تپه ی شنی به پایین می خزید.

2. A snake was slithering silently towards us.
[ترجمه ترگمان]یک مار آهسته به طرف ما می خزید
[ترجمه گوگل]یک مار به سکوت به ما نگاه کرد

3. They were slithering around on the ice.
[ترجمه ترگمان]آن ها با یخ روی یخ می لغزیدند
[ترجمه گوگل]آنها در اطراف یخ بودند

4. Slithering unseen and unheard through the branches, a green mamba is itself planning to make a kill.
[ترجمه ترگمان]Slithering که نادیدنی و ناشنیده در میان شاخه ها بود، خود را در حال برنامه ریزی برای کشتن می پنداشت
[ترجمه گوگل]Slithering از طریق شاخه ها بی نظیر و بی سابقه است، یک مامبا سبز خود را در حال برنامه ریزی برای کشتن است

5. A slithering of chains, a horrid steel-on-stone sound, and three steps to match.
[ترجمه ترگمان]صدای خش خشی به گوش رسید، صدای بنگ بلندی به گوش رسید و سه قدم برای مسابقه
[ترجمه گوگل]لغزش زنجیرها، صدای خرابکارانه فولاد روی سنگ و سه مرحله برای مطابقت

6. To his left Corbett heard a slithering on the cobbles.
[ترجمه ترگمان]در سمت چپ)))))))))))))))))))))))))))))))))
[ترجمه گوگل]کوربت به سمت چپش می اندیشید که بر روی کوبلز کشیده شده است

7. The pash is slithering out of the closet.
[ترجمه ترگمان]The از کمد بیرون می لغزند
[ترجمه گوگل]سرسبز خارج از گنجه است

8. It went away slithering off through the bushes.
[ترجمه ترگمان]از میان بوته ها بیرون رفت
[ترجمه گوگل]آن را از میان بوته ها جدا کرد

9. There was no sound except our feet slithering among the roots.
[ترجمه ترگمان]هیچ صدایی به جز پاهای ما در میان ریشه ها وجود نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ صدایی به جز پاهای ما در میان ریشه ها وجود نداشت

10. The air is filled with a dingo's howl, the footpaths alive with the poisonous snakes on their slithering nocturnal hunt.
[ترجمه ترگمان]هوا پر از زوزه حیوانی است، the با ماره ای سمی در slithering شبانه their
[ترجمه گوگل]هوا با صدای دینگو پر شده است، مسیرهای پیاده روی با مارهای سمی در شکار شبانه روزانه آنها زنده است

11. They did so simply by reading the fine print and slithering through the loophole that yawned, obvious and inviting, therein.
[ترجمه ترگمان]آن ها این کار را با خواندن حروف زیبای چاپی انجام دادند و از میان the که خمیازه می کشیدند، روشن و inviting شدند
[ترجمه گوگل]آنها این کار را فقط با خواندن چاپ خوب و لغزندگی از طریق گریزهای که خمیازه، آشکار و دعوت در آن وجود دارد

12. Whenever I take hold of a woman I feel as though my feet are slithering on tufted grass and goat willow.
[ترجمه ترگمان]هر بار که زنی را به دست می گیرم، احساس می کنم پاهایم روی علف ها و goat پیچ وتاب می خورند
[ترجمه گوگل]هر وقت که من یک زن را نگه می دارم، احساس می کنم انگار پاهایم بر روی چمن های خالص و بت بر روی زمین قرار دارند

13. And the sky's blue and then suddenly it's dark as night and this great snake-like cloud comes slithering across the landscape, smashing houses at random, destroying this one, leaving this standing.
[ترجمه ترگمان]و آسمان آبی و بعد ناگهان تاریک می شود مثل این که شب هوا تاریک است و این مار بزرگ مثل ابر از روی منظره پایین می اید، و این یکی را نابود می کند، و این یکی را رها می کند
[ترجمه گوگل]آسمان آبی و سپس ناگهان آن شب تاریک است و این ابرنواخت مانند مار مانند در سرتاسر چشم انداز است، خانه ها را به صورت تصادفی می شکند و این را از بین می برد و این ایستگاه را ترک می کند

14. I liked the part when they fell into the snake pit and the snakes were slithering all over them, and then the bad guys found them and sealed the pit .
[ترجمه ترگمان]وقتی آن ها به لانه مار افتادند، از این قسمت خوشم امده بود و مارها همه روی آن ها می خزید و بعد افراد بد آن ها را پیدا کردند و چاله را قفل کردند
[ترجمه گوگل]من آن را دوست داشتم زمانی که آنها به گودال مار سقوط کرد و مارها در سراسر آنها slithering بود، و پس از آن بچه های بد آنها را پیدا کرد و مهر و موم شده گودال

پیشنهاد کاربران

خزیدن . حرکت مار . خزید



کلمات دیگر: