کلمه جو
صفحه اصلی

boards


برگشت توپ از تخته بسکتبال ورزش : دیوار چوبى دور زمین

انگلیسی به فارسی

تخته ها، تخته، تابلو، هيئت مدیره، اغذیه، میز غذا، غذای روی میز، میزشور یادادگاه، هيئت عامله یاامنا، هيئت بازرگانی، تخته یا مقوا و یا هر چیز مسطح، سوار شدن، بکنار کشتی امدن، پانسیون شدن، خوراک دادن، تخته بندی کردن، تخته پوش کردن


جملات نمونه

1. jointed boards
تخته های به هم وصل شده

2. the boards
صحنه ی تئاتر،تخته بندی کف صحنه

3. tread the boards
در صحنه ی نمایش ظاهر شدن،بازیگری کردن

4. the ends of the boards were dovetailed together
گوشه های تخته ها را به هم کلاف کرده بودند.

5. when she stepped on the boards
وقتی پا به صحنه گذاشت

پیشنهاد کاربران

تخته ها

تابلو ها


کلمات دیگر: